گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر مجمع البیان
جلد بیست و دوم
سورة حمعسق(شوري)




اشاره
وَ الَّذِینَ » 5 این سوره که بنام سورة شوري نامیده میشود از حسن نقل شده است که این سوره مکی است جز آیۀ - 42 آیات 1
و از ابن عباس و قتاده نیز نقل شده است که این سورة مکی است بجز چهار « الظّ
􀀀
لا یُحِبُّ الِمِینَ 􀀀 صابَهُمُ تا 􀀀 ذا أَ 􀀀 جابُوا و اَلَّذِینَ إِ 􀀀 اسْتَ
ابن عباس « ی􀀀 أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْب 􀀀 قُلْ لا » : آیه از آن که در مدینه نازل شده است و آن این آیات است
گوید:هنگامی که این آیه نازل شد،مردي گفت:بخدا که این آیه را خداوند نازل نکرده است،بدنبال این سخن بود که
یعنی:میگویند:بر خدا افتراء بسته است،سپس آن مرد توبه کرده « اللّ کَذِباً
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 أَمْ یَقُولُونَ افْتَر » : خداوند این آیه را نازل کرد
خداوند است که توبۀ »: ذابٌ شَدِیدٌ یعنی 􀀀 تا لَهُمْ عَ « ادِهِ 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِب » پشیمان شد آن گاه این آیه نازل شد
.« بندگانش را می پذیرد
ص : 89
تعداد آیات:
این سوره داراي پنجاه و سه آیه است از نظر کوفی و از نظر بقیه پنجاه آیه میباشد
فضیلت سوره
(ابی بن کعب از پیامبر خدا(ص)روایت کرده است هر کس سورة حمعسق را بخواند از کسانی است که فرشتگان بر او درود
.( میفرستند،و برایش آمرزش و رحمت میخواهند ( 1
(سیف بن عمیره از حضرت صادق روایت میکند که فرمودند:هر کس حم عسق را بخواند خداوند او را روز قیامت بر خواهد
انگیخت در حالی که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد تا اینکه در پیشگاه پروردگار می ایستد،خداوند میفرماید:بنده
ام سورة حم عسق را بسیار خواندي و ندانستی چقدر ثواب دارد،ولی اگر میدانستی این سوره چه ثوابی دارد از خواندنش
خسته نمیشدي ولی بزودي تو را پاداش نیک خواهم داد،او را بهشت بفرستید،که او در بهشت کاخی از یاقوت سرخ دارد که
در و پنجره ها و پلّه هایش نیز از یاقوت سرخ است، از داخل این کاخ بیرونش و از بیرونش اندرونش دیده میشود،و در این
.( کاخ براي او دو حور العین و هزار کنیز و هزار غلام از آن ولدان مخلدون که در قرآن توصیف شده است میباشد) ( 2
خداوند سورة قبلی را با یاد قرآن ختم فرمود،و اینک هم این سوره را با یاد قرآن شروع کرده میفرماید:
ص : 90
. 1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 556 -1
2) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 556 بنقل از ثواب الاعمال با مختصر فرقی. -2
5- سورة شوري- 42 آیات 1
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 1 تا 5
اشاره
ا فِی 􀀀 اَللّ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 3) لَهُ م
􀀀
ذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ هُ 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . حم ( 1) عسق ( 2) کَ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ئِکَهُ یُسَ بِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ 􀀀 اتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ اَلْمَلا 􀀀 ماو 􀀀 کادُ اَلسَّ 􀀀 ا فِی اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَلِیُّ اَلْعَظِیمُ ( 4) تَ 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 اَلسَّ
( اَللّ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ ( 5
􀀀
لا إِنَّ هَ 􀀀 یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی اَلْأَرْضِ أَ
ترجمۀ آیات:
بنام خداوند رحمان و رحیم 1-حم 2-عسق.
-3 خداوند عزیز و حکیم بدین ترتیب بر تو و بر کسانی که پیش از تو بوده اند وحی میفرستد.
-4 آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن او بوده او است والاي با عظمت.
-5 آسمانها نزدیک است از بالا شکافته شوند،و فرشتگان بتسبیح و حمد پروردگارشان مشغولند،و براي کسانی که در زمین
هستند آمرزش میخواهند آگاه باشید که خداوند آمرزنده و مهربان است.
ص : 91
قرائت آیات:
ابن کثیر یوحی الیک بفتح حاء خوانده و بقیه یوحی بکسر حاء قرائت نموده اند،و در قرائتهاي شاذ و نادر بروایت اعمش از ابن
مسعود رسیده است که حم سق بدون عین قرائت کرده است.
دلیل قرائت:
ابو علی گوید:هر کس یوحی را بفتح حاء خوانده فعل را مبنی للمفعول به خوانده و این داراي دو احتمال است:
-1 معنی این باشد که این سوره بر تو وحی شده است همانگونه که قبلا بکسانی پیش از تو وحی شده،و خیال کرده اند که این
سوره بر پیامبران پیشین وحی شده است.
که « ا􀀀 یُسَ بِّحُ لَهُ فِیه » تبیین فاعل باشد مانند « اللّ العزیز الحکیم
􀀀
ه » -2 اینکه جار و مجرور قائم مقام فاعل باشد،و نیز جایز است که
سپس میگوید:
.« رجال » مثل آنکه گفته شده است چه کسی تسبیح میکند؟در پاسخ گفته شده است « رجال »
اللّ را با فعل آن رفع داده است.
􀀀
و کسی که یوحی الیک را بکسر حاء خوانده که فعلش مبنی للفاعل باشد اسم ه
و امّا اختلاف قرائت قرّاء در یتفطّرن و ینفطرن و علت آن در سورة مریم گذشت.
بدون عین مؤید اینست که رمزهاي ابتداي سوره هاي قرآن تنها یک نوع فاصله « حم سق » و ابن جنّی گوید:قرائت ابن مسعود
میان سوره ها است،و اگر این رمزها جزء اسماء خدا بود جایز نبود چیزي از آن تحریف شود،بلکه عینا
ص : 92
نقل میشد،و ابن عباس هم حم عسق را بدون عین قرائت میکرد،و میگفت:
سین هر فرقه اي میباشد،و قاف هر جماعتی میباشد.
معنی آیات:
(حم)
قبلا تفسیرش گذشت.
(عسق)
بعضی گفته اند علت فضیلت این سوره از میان سوره هاي دیگري که حم دارد آنست که در این سوره عسق است،زیرا دیگر
سوره ها در اوّل آن از قرآن صریحا یاد شده است،ولی در این سوره عسق آمده است که هر چند صریحا دلالت بر قرآن ندارد
ولی بدلالت تضمنی بر آن دلالت دارد،و همین است معنی قول قتاده که میگوید:عسق اسمی است از اسماء قرآن.
بعضی گفته اند از آنجا که تنها این سوره قسمتی از معانی آن به پیامبران قبلی وحی شده است بهمین جهت چنین نامگذاري
شده است.
حروفی است جدا جدا که هر کدام اشاره بیکی از حوادث آینده دارد،مثلا حاء اشاره بحرب « حم عسق » عطاء میگوید:حروف
و میم اشاره به تحویل ملک و عین اشاره به عدوي است که شکست خواهد خورد،سین اشاره به استئصال و گرفتاري مردم به
سالهاي قحطی است مانند سالهایی که حضرت یوسف پیش بینی کرد،قاف اشاره بقدرت الهی است در پادشاهان زمین،و
.( اقوال دیگري در این مورد که در اوّل سورة بقره یاد آوري شده است ( 1
ص : 93
1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 556 بنقل از معانی الأخبار از حضرت صادق(ع) ضمن حدیث طویلی روایت میکند که -1
.« و اما حم عسق معنایش حکیم مثیب عالم سمیع قادر قوي است »: فرمودند
ذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ) 􀀀 (کَ
یعنی:همانند وحی گذشته اخبار غیب و حوادثی که بعدا خواهد شد پیش از وقوع بر تو وحی خواهد شد و نیز بر پیامبران پیش
از تو وحی میگردید.
از عطاء از ابن عباس نقل شده است هیچ پیامبري نیست که بر او کتاب نازل شده باشد مگر آنکه معانی این سوره نیز بزبانهاي
خودشان بر آنان نازل شده است.
و بعضی گفته اند یعنی:مانند این وحی که در این سوره می آید خداوند بر تو وحی خواهد فرستاد،زیرا چیزي که دیده نشود و
حاضر نباشد بخاطر نزدیک بودن وقتش میتوان بوسیلۀ هذا بدان اشاره نمود،و اگر وقتش دور باشد بوسیلۀ ذلک بدان اشاره
میگردد،و معنی تشبیه در کذلک بدان جهت است که بعضی از قرآن از نظر حکمت و خوبی مانند قسمت دیگري می ماند که
متضمن حجّتها و مواعظ و فوائد است.
اللّ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
􀀀
( هُ
یعنی خداوندي که شایستۀ عبادتست،نیرومندي که شکست ناپذیر بوده کارهایش محکم است.
ا فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ) 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 (لَهُ م
آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است،که از هر نیرومند برتر و والاتر است.
اتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ) 􀀀 ماو 􀀀 کادُ السَّ 􀀀 (تَ
ابن عباس و حسن گویند:یعنی:
از هیبت این گفتار مشرکین که میگویند خدا فرزند دارد نزدیک است هر یک از آسمانها از بالاي آن آسمان دیگر که پائین
او است شکافته شود،از ضحاك و قتاده و زجاج نقل شده است یعنی:نزدیک است آسمانها از عظمت و جلال الهی قطعه قطعه
شوند،یا از عظمت ساکنان بالاي آسمانها.
ص : 94
بعضی گفته اند مِنْ فَوْقِهِنَّ یعنی:از بالاي زمینها،و این بطریق تمثیل است،و معنی آنست که اگر آسمانها براي چیزي میشکافتند
بخاطر این موضوع شکافته میشدند.
لائِکَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ) 􀀀 (وَ الْمَ
یعنی فرشتگان خداوند را از صفاتی که شایستۀ او نیست منزه دانسته،شأن او را از انجام کارهایی که سزاوار عظمتش نیست بالا
میدانند.
فرشتگان و آنان که اطراف عرش الهی هستند تسبیح و سپاس پروردگار » از حضرت امام جعفر صادق(ع)روایت شده است که
.« انجام میدهند و براي مؤمنین از ساکنان زمین آمرزش میخواهند
اللّ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ)
􀀀
لا إِنَّ هَ 􀀀 (أَ
آگاه باشید که خداوند بخشنده و مهربان است.
ص : 95
10- سورة شوري-آیات 6
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 6 تا 10
اشاره
ي وَ 􀀀 ا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُر 􀀀 ذلِکَ أَوْحَیْن 􀀀 ا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ ( 6) وَ کَ 􀀀 اَللّ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ م
􀀀
اءَ هُ 􀀀 وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِی
کِنْ یُدْخِلُ مَنْ 􀀀 احِدَهً وَ ل 􀀀 اَللّ لَجَعَلَهُمْ أُمَّهً و
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 لا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی اَلْجَنَّهِ وَ فَرِیقٌ فِی اَلسَّعِیرِ ( 7) وَ لَوْ 􀀀 ا وَ تُنْذِرَ یَوْمَ اَلْجَمْعِ 􀀀 مَنْ حَوْلَه
ی􀀀 ی وَ هُوَ عَل 􀀀 فَاللّ هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ هُوَ یُحْیِ اَلْمَوْت
􀀀
اءَ هُ 􀀀 لا نَصِ یرٍ ( 8) أَمِ اِتَّخَ ذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِی 􀀀 ا لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ 􀀀 اَلظّ م
􀀀
شاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الِمُونَ 􀀀 یَ
( اَللّ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ ( 10
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 اَللّ
􀀀
کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 9) وَ مَا اِخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی هِ
ترجمۀ آیات:
-6 آنان که غیر از خدا کسانی را دوست گیرند خداوند مراقب آنان است و تو بر آنان تسلطی نداري.
-7 و همین طور قرآنی عربی بر تو نازل کردیم تا مردم مکّه و اطراف آن را بیم دهی،و آنان را از روز قیامت بترسانی روزي که
در آن شکّی نیست،و گروهی در جهنم خواهند بود.
-8 اگر خداوند میخواست آنان را امّت واحدي قرار میداد،و لکن خداوند
ص : 96
هر کس را که بخواهد در رحمت خود وارد خواهد نمود،و ستمگران هیچنوع دوست و یاوري ندارند.
-9 کافران غیر از خدا دیگران را دوست خود گرفته اند،در حالی که تنها خدا سرپرست است،و اوست که مردگان را زنده
کرده و او بر هر کاري توانا است.
-10 دربارة هر چیز که اختلاف نمودید حکمش بخدا مربوط است،اینست خدا پروردگار من که بر او توکل نموده بسوي او
انابه می نمایم.
معنی آیات:
اءَ) 􀀀 (وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِی
آن گاه خداوند از حال کافران خبر داده که پس از ترساندن آنان به ایشان مهلت داده میفرماید:کفّار مکّه غیر از او براي خود
سرپرستانی گرفتند.
اللّ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ)
􀀀
( هُ
یعنی:خداوند براي آنان اعمالشان را حفظ خواهد فرمود و هیچ عملی از نظرش پنهان نخواهد ماند تا روزي آنان را بسزاي
اعمالشان برساند.
ا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ) 􀀀 (وَ م
یعنی اي محمد:تو بر آنان تسلطّ نداري و نمیتوانی آنان را جبرا وارد دایرة ایمان کنی،بعضی گفته اند:یعنی تو بر حفظ اعمال
آنان گماشته نشده اي،تنها تو بعنوان بیم دهنده و دعوت کنندة آنان بسوي خدا در میانشان بر انگیخته شده اي و براي آنان راه
رستگاري را بیان میکنی،یعنی:از اینکه ترا تکذیب میکنند ناراحت نشو،و این آیه نوعی تسلیت نسبت به پیامبر(ص)است.
ا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیا) 􀀀 ذلِکَ أَوْحَیْن 􀀀 (وَ کَ
یعنی:همانگونه که پیش از تو براي
ص : 97
پیامبران پیشین کتابهایی را بزبان ملتشان میفرستادیم،همچنین قرآنی بزبان عرب بر تو وحی نمودیم تا مردم عرب زبان مطالب
آن را درك کنند.
ا) 􀀀 ي وَ مَنْ حَوْلَه 􀀀 (لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُر
.( یعنی تا اهالی مکّه و اطراف آن را از سایر مردم و شهرهاي دیگر زمین بیم دهی ( 1
(وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ)
یعنی:آنان را از روز اجتماع که روز قیامت است و خداوند در آن روز اولین و آخرین و اهل آسمانها و زمینها را گرد آورد،بنا
بر این یوم الجمع مفعول دوّم تنذر است و ظرف نمیباشد.
لا رَیْبَ فِیهِ) 􀀀 (
روزي که در آن شک نیست،آن گاه خداوند مردم روز قیامت را دو دسته تقسیم کرده میفرماید:
(فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ)
.( یعنی:دسته اي از آنان بوسیلۀ اطاعتشان در بهشت هستند و دسته اي از آنان بخاطر معصیتشان در جهنّم هستند ( 2
ص : 98
1) پیامبر اسلام نبی امیّ نامیده شده است بعضی امی را منسوب به ام میگیرند و میگویند:پیامبر نه سواد خواندن داشته است -1
نه قدرت نوشتن و حال آنکه این معنی از نظر روایات بعکس است و امّی بمعنی مکّی آمده است: تفسیر نور الثقلین جلد 4
از حضرت باقر(ع)روایت شده است شخصی از حضرت پرسید چرا پیامبر(ص)امّی نامیده شده است؟فرمودند: »: صفحۀ 558
ا ام القري مکه است،و بحضرتش بخاطر همین امی گفته 􀀀 ي وَ مَنْ حَوْلَه 􀀀 منسوب به مکه،آنجا که خداوند میفرماید: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُر
اند.
کیست؟فرمود:امامی « امِهِمْ 􀀀 اسٍ بِإِم 􀀀 یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُن » 2) از امام حسین(ع)روایت شده است از حضرتش پرسیدند:منظور از -2
که مردم را بسوي هدایت فرا
احِدَهً) 􀀀 اللّ لَجَعَلَهُمْ أُمَّهً و
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 (وَ لَوْ
یعنی:اگر خداوند بخواهد آنان را بر دین اسلام وادار سازد که در پذیرفتن اسلام مجبور شوند این کار را خواهد فرمود،ولی از
آنجا که این عمل موجب ابطال تکلیف خواهد شد،و تکلیف تنها در صورت اختیار ثابت میشود خداوند این کار را انجام
نداده است،و این معنی از جبائی نقل شده است.
و بعضی گفته اند یعنی:اگر خداوند میخواست میان مردم در منزلت تساوي برقرار میکرد،و همگی را بهشتی می آفرید،و لکن
خداوند عالیترین درجه را که استحقاق ثواب است براي آنان مقرّر فرموده است.
شاءُ فِی رَحْمَتِهِ) 􀀀 کِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَ 􀀀 (وَ ل
.( من یشاء یعنی هر کس را از مؤمنین که بخواهد در رحمت خود وارد میکند ( 1
لا نَصِیرٍ) 􀀀 ا لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ 􀀀 الظّ م
􀀀
(وَ الِمُونَ
یعنی:ستمگران نه دوستی دارند که آنان را دوست دارند،و نه یاوري دارند که مانع از عذاب آنان شود.
اءَ) 􀀀 (أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِی
یعنی:کافران بغیر از خدا از میان بتان و اصنام سرپرستانی گرفته اند و آنان را دوست میدارند.
فَاللّ هُوَ الْوَلِیُّ)
􀀀
( هُ
یعنی:ولی کسی که براستی استحقاق ولایت دارد تنها خدا است نه دیگران،زیرا خداوند است که سود و زیان مردم در دست
او میباشد.
(2
(خوانده اجابتش کنند و امامی که بسوي گمراهی دعوت کند و مردم دعوتش را بپذیرند،آن دسته در بهشت،و این دسته در
. نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 558 « فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ » : جهنّم،و این همان گفتار خداوند است که میفرماید
ص : 99
1) تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 117 :(حضرت صادق فرمودند:که منظور از رحمت در این آیه ولایت علی بن ابی - 1
طالب(ع)است)
ی)􀀀 (وَ هُوَ یُحْیِ الْمَوْت
و خدا مردگان را بمنظور پاداش و مکافات اعمالشان بر خواهد انگیخت.
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) 􀀀 (وَ هُوَ عَل
و خداوند بر هر عملی از زنده کردن مردگان و میراندن زندگان توانا است.
اللّ )
􀀀
(وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی هِ
یعنی آنچه را که از امور دینی و دنیایی درباره اش اختلاف دارید حکم آن مربوط بخدا است،زیرا خداوند است که میان
افرادي که بر حق هستند و افرادي که بر باطل هستند فرق میگذارد،و براي حقداران حکم بپاداش نیک داده،افراد باطل را
محکوم به مکافات و سرزنش اعمالشان میسازد.
و بعضی گفته اند:یعنی:بیان نیکو مربوط بخداوند است که دلیلهاي لازم را ارائه میفرماید،و بعضی هم گفته اند یعنی:حکم در
موارد نزاع و روز قیامت مربوط بخداوند است که هر کسی را بمیزان استحقاقش پاداش میدهد.
اللّ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ)
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 (
یعنی:اینست خدایی که پروردگار من است که در موارد اختلاف حکم میکند،در کارهاي مهم خود بر او اعتماد میکنم،و در
هر کاري به او مراجعه می نمایم.
ص : 100
15- سورة شوري-آیات 11
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 11 تا 15
اشاره
اجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِ یرُ 􀀀 امِ أَزْو 􀀀 اجاً وَ مِنَ اَلْأَنْع 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْو 􀀀 ماو 􀀀 اطِرُ اَلسَّ 􀀀ف
وَصّ بِهِ نُوحاً
ی􀀀 ا 􀀀 مِن اَلدِّینِ م شاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ( 12 ) شَرَعَ لَکُمْ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ یَبْسُطُ اَلرِّزْقَ لِمَنْ یَ 􀀀 ماو 􀀀 الِیدُ اَلسَّ 􀀀 11 ) لَهُ مَق )
ا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ 􀀀 لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ م 􀀀 ی أَنْ أَقِیمُوا اَلدِّینَ وَ 􀀀 ی وَ عِیس 􀀀 راهِیمَ وَ مُوس 􀀀 ا بِهِ إِبْ 􀀀 ا وَصَّیْن 􀀀 ا إِلَیْکَ وَ م 􀀀 وَ اَلَّذِي أَوْحَیْن
لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ 􀀀 جاءَهُمُ اَلْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ لَوْ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
ا تَفَرَّقُوا 􀀀 شاءُ وَ یَهْدِي إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ ( 13 ) وَ م 􀀀 اَللّ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَ
􀀀
هُ
ما􀀀 ذلِکَ فَادْعُ وَ اِسْتَقِمْ کَ 􀀀 ابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ ( 14 ) فَلِ 􀀀 ی أَجَلٍ مُسَ  می لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ اَلَّذِینَ أُورِثُوا اَلْکِت 􀀀 رَبِّکَ إِل
لا􀀀 مالُکُمْ 􀀀 ا وَ لَکُمْ أَعْ 􀀀 مالُن 􀀀 ا أَعْ 􀀀 ا وَ رَبُّکُمْ لَن 􀀀 اَللّ رَبُّن
􀀀
ابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ هُ 􀀀 اَللّ مِنْ کِت
􀀀
ما أَنْزَلَ هُ 􀀀 واءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِ 􀀀 لا تَتَّبِعْ أَهْ 􀀀 أُمِرْتَ وَ
( ا وَ إِلَیْهِ اَلْمَصِیرُ ( 15 􀀀 اَللّ یَجْمَعُ بَیْنَن
􀀀
ا وَ بَیْنَکُمُ هُ 􀀀 حُجَّهَ بَیْنَن
ص : 101
ترجمۀ آیات:
-11 آفریدگار آسمانها و زمین است،براي شما از جنس خویش جفتهایی قرار داد،و نیز از چهار پایان هم جفتهایی آفریده
است،و شما در این شرائط می آفریند،چیزي مانندش نبوده،شنوا و بینا است.
-12 کلیدهاي آسمانها و زمین از آن او است،براي هر کس که بخواهد روزي را گسترش میدهد،و براي هر کس که بخواهد
روزیش را تنگ میسازد،او بر هر چیزي دانا است.
-13 آنچه را که از دستورات دین بنوح و ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم براي تو نیز وحی نموده تشریع کردیم که
دین را بپا دارید،و در آن تفرقه نیفکنید،ولی آنچه که مشرکین را بسویش دعوت میکنی بر آنان سخت گران می آید،خداوند
هر کس را که بخواهد بسوي خود برمیگزیند،و هر کس بسوي دین خدا گرایش کند خداوند او را بسوي خود هدایت خواهد
فرمود.
-14 و متفرق نشدند مگر پس از آنکه آگاهی یافتند،و تفرقۀ آنان به خاطر حسادت و دشمنی است که در میانشان هست،اگر
نبود که از طرف پروردگارت تا مدت تعیین شده اي سخن رفته است،کار آنان را یکسره می ساخت،و آنان که بعد از ایشان
کتاب را به ارث برده اند دربارة آن بشکی سخت اندرند.
-15 اي پیامبر من بدین جهت مردم را بسوي دین فراخوان،و همان گونه که امر شده اي استقامت بخرج ده،و از خواسته هاي
آنان پیروي مکن، و بگو:بهر کتابی که خدا نازل کرده است ایمان دارم،و دستور دارم که میان شما عدالت کنم،خداوند
پروردگار ما و پروردگار شما است،اعمال ما مربوط به
ص : 102
خودمان است،و اعمال شما هم مال خودتان است،و میان ما و شما نزاعی نیست خداوند روز قیامت ما را با هم جمع خواهد
فرمود و همگی بسوي او رهسپار هستیم.
لغات آیات:
یعنی نمکی بسیار سفید که سفیدیش آشکار است،و « ملح ذرائی »: ذرأ-عبارتست از اظهار مخلوقات و ایجاد آنان،گفته میشود
یعنی:خداوند نسلت را رشد دهد،و این معنی را ازهري نقل کرده است. « اللّ ذراك و ذروك
􀀀
انمی ه » گفته میشود
یعنی خداوند دین را بیان کرد و ظاهر ساخت،و مشرعه و شریعه از همین ماده « اللّ الدین
􀀀
شرع ه » شرع-بمعنی بین و اظهر است
است،زیرا شریعه و مشرعه بقسمتی از نهرهاي آب گویند که در آنجا آب معلوم و ظاهر است،بنا بر این شرعه و شریعت نیز براه
و روشی گویند که ظاهر و مستقیم بوده و خداوند آن را بیان فرموده است.
اعراب آیات:
أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ
در آیۀ 13 از نظر اعراب جایز است در محل رفع یا نصب یا جر باشد:
که -« شرع لکم ان اقیموا الدین » -2 امّا نصب به این تقدیر « هو ان اقیموا الدین »: -1 امّا رفع بتقدیر مبتدایی که هو باشد یعنی
تحویل مصدر و مفعول شرع باشد.
باشد. « ا بِهِ 􀀀 وَصَّیْن » -3 امّا جر بنا بر آنکه بدل از هاء به در
باشد،و بنا بر « راهِیمَ 􀀀 ا بِهِ إِبْ 􀀀 ا وَصَّیْن 􀀀م» و « ا إِلَیْکَ 􀀀 اَلَّذِي أَوْحَیْن » و « وَصّ بِهِ نُوحاً
ی 􀀀 ا 􀀀م» تفسیر از « الدِّینأَنْ أَقِیمُوا » و نیز جایز است که
این معنی چنین باشد که
ص : 103
خداوند براي شما و پیشینیانتان تشریع فرموده است که دین را بپا داشته و از تفرقه در دین بپرهیزید.
معنی آیات:
اتِ وَ الْأَرْضِ) 􀀀 ماو 􀀀 اطِرُ السَّ 􀀀(ف
یعنی خالق آسمانها و زمین که ابتکار آفرینش از او است،خداوند این وصف را براي خود بیان کرد تا مشرکین بدانند خدایی
با این اوصاف شایسته نیست که بجز او کسی پرستش گردد.
اجاً) 􀀀 (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْو
یعنی:از جنس خودتان براي شما انواع مختلفی از ذکور و اناث آفریدیم که با یکدیگر آرامش یافته انس گیرید.
اجاً) 􀀀 امِ أَزْو 􀀀 (وَ مِنَ الْأَنْع
یعنی و نیز از چهار پایان هم براي شما ذکور و اناث آفریدیم تا بهره برداري شما از آنان کامل گردد،همانگونه که در جاي
.(1) «... اجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ 􀀀 مانِیَهَ أَزْو 􀀀ثَ» : دیگر میفرماید
(یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ)
مصدر متصید « جعل » یعنی در این شرائطی که از لحاظ قرار دادن جفتها بیان شد شما را می آفریند،بنا بر این هاء ضمیر در فیه به
.( بر میگردد ( 2 « جَعَلَ لَکُمْ » از جملۀ
یعنی:شما را در ازدواج می آفریند تا بوسیلۀ آن تکثیر شوید زیرا کلام قبلی که در مورد ذکر « یذرأکم »: و بعضی گفته اند
ازدواج است دلالت بر این معنی
ص : 104
خداوند از چهار پایان براي شما آفرید ...هشت جفت:از گوسفند یک جفت از بز یک »: 1) سورة انعام آیۀ 143 ،یعنی -1
.«... جفت
که ازدواج مصدر متصید از « یذرأکم بالازدواج » اي یذرأکم بجعل الأزواج او » بمعنی باء سببیت است « فیه » 2) بنا بر این فی در -2
باشد. « ازواجا » کلمۀ
دارد،و مانند این آیه است قول ذي الرمۀ شاعر در این شعر:
و میّه احسن الثقلین جیدا »
(1) « و سالفه و احسنه قذالا
.
.( که ضمیر در احسنه بمن ذکر برگشته یعنی:احسن من ذکر یعنی الثقلین ( 2
بمعنی:یذرأکم به است،یعنی:با قرار دادن جفتهایی از جنس خودتان و چهار پایان نسل « یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ » زجاج و فراء گفته اند
شما را تکثیر میکند، و ازهري شاعر در این مورد شعري دارد:
و ارغب فیها عن لقیط و اهله »
« و لکنّنی عن سنبس لست ارغب
لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ) یعنی مانند خدا چیزي نخواهد ) « اي ارغبا بها عن لقیط » که فیها در این شعر بمعنی باء سببیت آمده است
بود،و کاف کمثله زایده است و خاصیتش تأکید معنی نفی است،همانگونه که در شعر اوس بن حجر آمده است:
و قتلی کمثل جذوع النّخیل »
یغشاهم سبل منهمر
که در این شعر نیز کاف کمثل زائده است که براي تأکید آمده است.
و شاعر دیگري گفته است:
سعد بن زید اذا ابصرت فضلهم »
« ما ان کمثلهم فی الناس من احد
که در این شعر نیز کاف کمثلهم زائده و براي نفی تأکید آمده است.
ص : 105
1) یعنی:معشوقۀ من میه از میان جنّ و انس از جهت گردن و زیبایی بنا گوش و پشت گردن بهترین است. -1
2) منظور آنست که ضمیر احسنه بثقلین بر نگشته است و گرنه احسنهم یا احسنهما گفته میشد. -2
باین معنی است که اگر براي خداوند مثلی فرض شود،براي آن مثل فرضی خدا مانندي وجود « کمثله »: و بعضی هم گفته اند
ندارد،ولی از آنجا که از نظر عقل ثابت شده است که خداوند در صفاتش تک و بی مانند است،و احدي در صفات شریک
خداوند نیست،اگر خداوند مثلی میداشت او نیز میبایست صفاتی بی مانند داشته باشد که هیچکس در این صفات با او شریک
نباشد،و این همان خداي بی مانند است که دلیل قاطع بر یکتایی او دلالت نموده است.
لیس کصاحب » و بعضی گفته اند در این آیه یک کلمۀ مضاف حذف شده است،و مثل بمعنی صفت است،و تقدیر چنین است
یعنی:چیزي مانند صاحب صفت او نیست،و صاحب صفتش او است،یعنی:مانند او چیزي نیست،ولی همان معنی « صفته شیء
.( اول بهتر است ( 1
(وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ)
پس از آنکه خداوند شبیه و نظیر را براي خود بهر وجهی نفی کرد،بیان فرمود با اینکه خداوند شریک و مانند ندارد شنوا و بینا
هم هست،یعنی:خداوند در عین حال که بی مثل و مانند است تمامی شنیدنیها را میشنود و تمامی دیدنیها را می بیند.
اتِ وَ الْأَرْضِ) 􀀀 ماو 􀀀 الِیدُ السَّ 􀀀 (لَهُ مَق
از مجاهد نقل شده است یعنی:کلید
ص : 106
1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 561 (حضرت رضا(ع)فرمودند:مردم در توحید داراي سه مذهب هستند مذهب نفی،مذهب -1
تشبیه،مذهب اثبات بغیر تشبیه،مذهب نفی جایز نیست،مذهب تشبیه نیز جایز نیست،زیرا چیزي به خدا شبیه نمیباشد،و راه راه
سوم است اثبات بدون تشبیه)
ارزاق آسمانها و زمین و اسباب آنها از آن خدا است،آسمان بفرمان او باران میبارد،زمین بفرمان او گیاه میرویاند.
و از سدي نقل شده است یعنی:خزائن و معادن آسمانها و زمین از آن خدا است.
شاءُ وَ یَقْدِرُ) 􀀀 (یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَ
یعنی طبق مصالحی دربارة بندگان میداند نسبت به هر کس که بخواهد روزي بیشتري میدهد،و نسبت بهر کس که بخواهد
روزي کمتري خواهد داد.
(إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
آري خداوند که بر هر چیز عالم است کم و بیش روزي را طبق مصالح افراد مقرّر میفرماید،آن گاه بندگان خود را مورد
خطاب قرار داده میفرماید:
وَصّ بِهِ نُوحاً)
ی􀀀 ا 􀀀 مِن الدِّینِ م (شَرَعَ لَکُمْ یعنی آنچه را که از دین و توحید و بیزاري از شرك بحضرت نوح سفارش کرده براي شما هم بیان کرده توضیح داده است
.(1)
ص : 107
1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 562 حدیث 32 بنقل از بصائر الدرجات:(از حضرت رضا(ع)است که حضرت علی بن - 1
الحسین(ع)فرمودند:محمد(ص) امین خدا در روي زمین بود پس از آنکه قبض روح شد ما اهل بیت وارثان او بودیم،و ما
شرع » : امینان الهی در زمینش میباشیم و مائیم آن کسان که خداوند دینش را براي ما بیان فرموده است،و در کتابش میفرماید
یعنی اي آل محمد خداوند آنچه از دین که بنوح سفارش کرده است براي شما « لکم یا آل محمد من الدین ما وصی به نوحا
آموختیم «... ا􀀀 ا وَصَّیْن 􀀀 وَ م « یعنی و آنچه را که اي محمد بر تو وحی کردیم « و الذي اوحینا الیک یا محمد » بیان داشته است
ا إِلَیْکَ) 􀀀 (وَ الَّذِي أَوْحَیْن
یعنی سفارشاتی که بنوح شده است همان است که بر تو اي محمد نازل کرده ایم.
لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ) 􀀀 ی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ،وَ 􀀀 ی وَ عِیس 􀀀 راهِیمَ وَ مُوس 􀀀 ا بِهِ إِبْ 􀀀 ا وَصَّیْن 􀀀 (وَ م
یعنی آنچه را که به پیامبران گذشته سفارش کرده ایم آنست که دین را بپا دارید ( 1)و بر طبق آن عمل کنید،و عمل کردن به
آن را ادامه دهید،و مردم را بسوي آن فرا خوانید،و دربارة آن تفرقه نکنید،و اتحاد کنید و بندگان خدا و برادر یکدیگر باشید.
ا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ) 􀀀 (کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ م
یعنی:بر مشرکین گران می آید که خدا را بیگانگی میخوانید و نسبت به او اخلاص می ورزید،و بتها را دور افکنده دین
پدرانتان را ترك میکنید،زیرا آنان میگفتند:آیا خدایان بسیار را تبدیل
(1
ان اقیموا الدین-یا آل محمد-و لا » (و بما رسید و بودیعت گرفتیم دانش پیامبران پیشین را و مائیم وارثان رسولان اولی العزم
اللّ -یا
􀀀
تفرقوا فیه-و کونوا علی جماعه-کبر علی المشرکین-من اشرك بولایه علی(ع)-ما تدعوهم الیه- من ولایه علی(ع)-انّ ه
محمد-یهدي الیه من ینیب-من یجیبک الی ولایه علی(ع)...).
ص : 108
1) تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 567 از تفسیر علی بن ابراهیم قمی از حضرت صادق(ع)در تفسیر این آیه روایت شده -1
کَبُرَ عَلَی » : کنایه است از امیر المؤمنین سپس فرمودند « لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ 􀀀 وَ » ، فرمودند: یعنی امام را بپا دارید « أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ » : است
یعنی:علی(ع)را « شاءُ 􀀀 اَللّ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَ
􀀀
هُ » یعنی:جریان ولایت علی بر مشرکین گران خواهد آمد « ا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ 􀀀 الْمُشْرِکِینَ م
خداوند انتخاب میکند و...)
بیک خدا کرده اند،یعنی:بر آنان بسیار گران می آمد که ما ترا برسالت بر انگیختیم تا آنان را دعوت کنی،و ترا به وحی و
نبوّت مخصوص ساختیم و بر آنان وحی نفرستادیم.
شاءُ) 􀀀 اللّ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَ
􀀀
( هُ
یعنی:آنان اختیاري ندارند،زیرا این خداوند است هر کس را که بخواهد طبق علم خود از میان بندگان براي تحمّل رسالت و
بدوش کشیدن این بار سنگین انتخاب میفرماید،و لذا خداوند ترا انتخاب فرمود.
و بعضی هم گفته اند یعنی:خداوند از میان بندگانش براي دینش کسانی را که میخواهد بر میگزیند.
(وَ یَهْدِي إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ)
یعنی:خداوند کسانی را که بسوي طاعتش روي می آورند بدینش ارشاد میکند،و این آیه مانند آن ایه است که میفرماید:
« ادَهُمْ هُديً 􀀀 وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا ز »
(1)
یعنی کسانی که هدایت شوند خداوند بر هدایتشان خواهد افزود.
و بعضی گفته اند:یعنی خداوند کسانی را که با نیت پاك و اخلاص بسویش روي آرد به بهشت و پاداش آخرت هدایت
خواهد فرمود.
جاءَهُمُ الْعِلْمُ) 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
ا تَفَرَّقُوا 􀀀 (وَ م
یعنی این کافران نسبت بتو دچار اختلاف و تفرقه نشدند مگر پس از آنکه بصحت نبوّت تو علم پیدا کردند، و پشت پا بعلم
خود زدند.
(بَغْیاً بَیْنَهُمْ)
یعنی:این تفرقه را بخاطر ظلم و حسادت و دشمنی و حرص دنیا میان خود افکندند،و بعضی هم گفته اند:یعنی:از اطراف
ص : 109
. 1) سورة محمد 47 آیۀ 17 -1
پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)متفرّق نشدند مگر پس از آنکه پی بردند او بر حق است،ولی از روي حسادت و از ترس آنکه
ریاستشان از بین رود تفرقه انداختند.
ی أَجَلٍ مُسَ  می لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ) 􀀀 لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِل 􀀀 (وَ لَوْ
یعنی:اگر وعدة الهی نبود و اینکه خبر داده است آنان را تا وقت معینی باقی خواهد گذاشت،و عذاب را از آنان هم اکنون
تأخیر خواهد انداخت،میان آنان حکم میفرمود و فیصله میداد،و آن عذابی را که استحقاقش داشتند بزودي بر آنان نازل
میفرمود.
و بعضی گفته اند یعنی:اگر نبود وعدة الهی در مورد تأخیر عذاب آنان تا روز قیامت که همان اجل نامبرده است حتما کار
آنان را میساخت و اهل باطل را هلاك کرده،طرفداران حق را پاداش نیک میداد.
ابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ) 􀀀 (وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِت
یعنی:
یهود و نصاري که پس از قوم نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و احبار کتاب را از آنان ارث بردند دربارة قرآن و
محمّد(ص)شکی دارند که سخت بتردیدشان افکنده است.
و از سدي نقل شده است که خداوند بدینوسیله بیان فرموده است که احبار اهل کتاب با اینکه معرفت داشتند انکار حق
یعنی اهل « ابَ یَعْرِفُونَهُ 􀀀 اهُمُ الْکِت 􀀀 اَلَّذِینَ آتَیْن » : نمودند،و عوام آنان در کتابشان شک داشتند،و دلیل این مطلب هم این آیه است
کتاب،کتاب را بخوبی میشناسند.
و بعضی هم گفته اند یعنی:آنان که قرآن را پس از اهل کتاب به ارث برده اند که اعراب باشند دربارة آن سخت بشک
اندرند،و چنانچه خوب
ص : 110
دقّت کنند شک آنان تبدیل بیقین خواهد شد و راهنمایی خواهند گردید.
ذلِکَ فَادْعُ) 􀀀 (فَلِ
یعنی:بنا بر این مردم را بسوي این آئین فرا خوان، از فراء و زجاج نقل شده است گفته میشود براي فلانی دعوت نمودم،و بسوي
فلان کس دعوت کردم،و ذلک اشاره به آن مطالبی است از توحید که به پیامبران سفارش گردیده است،یعنی:بنا بر این اي
محمد!مردم را بسوي دینی که خداوند آن را تشریع فرموده است و آن را به پیامبران سفارش کرده فراخوان.
و بعضی گفته اند:لام براي تعلیل است یعنی:بعلت شکی که در آنان وجود دارد آنان را بسوي حق دعوت کن تا شک آنان را
بر طرف سازي.
ما أُمِرْتَ) 􀀀 (وَ اسْتَقِمْ کَ
یعنی:در اجراي فرمان خدا استقامت کن،و دست از آن بر ندار و بر طبق آن عمل کن،بعضی هم گفته اند یعنی:در مورد تبلیغ
.( رسالت استقامت کن ( 1
واءَهُمْ) 􀀀 لا تَتَّبِعْ أَهْ 􀀀 (وَ
یعنی:از خواسته هاي آنان پیروي مکن و دست از تبلیغت بر مدار.
ابٍ) 􀀀 اللّ مِنْ کِت
􀀀
ما أَنْزَلَ هُ 􀀀 (وَ قُلْ آمَنْتُ بِ
.( یعنی بگو بتمام کتابهایی که پیش از من بر پیامبران نازل شده است ایمان آوردم ( 2
ص : 111
1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 568 بنقل از علی بن ابراهیم قمی از حضرت صادق(ع)است:(...سپس خداوند بزرگ فرمودند: -1
اللّ علیه دعوت نموده در این راه استقامت
􀀀
یعنی:مردم را بسوي ولایت امیر المؤمنین صلوات ه « ما أُمِرْتَ 􀀀 ذلِکَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَ 􀀀 فَلِ »
کن)
2) تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 568 بنقل از علل الشرائع:(از حضرت صادق از پدرش امام باقر(ع)روایت شده است که -2
فرمودند:خداوند
(وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ)
یعنی من مأمور شده ام تا میان شما بعدالت رفتار کنم،و در دین و دعوت بسوي حق میانتان بمساوات رفتار نمایم،و از کسی هم
نمیترسم.
و بعضی هم گفته اند یعنی:من دستور دارم که در تمام موارد میان شما بعدالت رفتار کنم.
سه چیز نجات دهنده و سه چیز هلاك کننده است،چیزهایی که موجب نجات است اجراي عدالت در »: و در حدیث آمده است
حالت خوشنودي و غضب،و رعایت اقتصاد در حال فقر و بی نیازي،و ترس از خدا در نهان و آشکار، و آن سه چیز که موجب
هلاکت خواهد شد عبارتست از حرص و طمعی که از آن اطاعت شود،و هواي نفسی که از او پیروي شود،و عجب و خود
.(1) « پسندي انسان نسبت بخویشتن
ا وَ رَبُّکُمْ) 􀀀 اللّ رَبُّن
􀀀
( هُ
یعنی:به آنان نیز بگو که خداوند تدبیر کنندة امور ما و شما است،و هر نوع که بخواهد در ما تصرف می نماید،و بما و شما
نعمت میدهد و علت این بیان آنست که قبلا مشرکین اعتراف کرده بودند که خداوند خالق
(2
(هیچ کتابی و هیچ وحی را نازل نفرموده است مگر بزبان عربی،ولی در گوش پیامبران بزبان قومشان قرار میگرفت،و در گوش
پیامبر ما(ص)بزبان عربی می افتاد،و هر گاه حضرتش با امت خود سخن از وحی میگفت با آنان بعربی میفرمود، ولی مردم هر
کدام بزبان خودشان میشنیدند،و هیچکس با پیامبر(ص)بهیچ زبانی سخن نمیگفت مگر آنکه حضرت سخن او را بزبان عربی
می شنید،و تمام این زبانها را جبرئیل(ع)از طرف خداوند به احترام حضرت رسول(ص)ترجمه میکرد)
ص : 112
. 1) اثنی عشریه صفحۀ 80 از رسول خدا(ص)و نیز نهج الفصاحه صفحۀ 271 -1
آنان است.
مالُکُمْ) 􀀀 ا وَ لَکُمْ أَعْ 􀀀 مالُن 􀀀 ا أَعْ 􀀀 (لَن
یعنی پافشاري نمودن شما در کفر بما زیانی وارد نخواهد آورد،زیرا پاداش اعمال ما را بما خواهند داد،و پاداش اعمال شما را
نیز بخودتان میدهند،و هیچکس با گناه دیگري مواخذه نخواهد شد.
ا وَ بَیْنَکُمُ) 􀀀 لا حُجَّهَ بَیْنَن 􀀀 (
یعنی:ما با شما دشمنی نداریم.
از مجاهد و ابن زید روایت شده است که یعنی:حق ظاهر شده و دیگر گفتگو و نزاع معنایی ندارد،و اینکه از نزاع به حجت و
استدلال کنایه آورده شده است،براي آنست که دو نفر که با یکدیگر بنزاع میپردازند معمولا براي طرف خود دلیل و برهان
میآورند،البته این آیه پیش از دستور جهاد است،و چون حضرت مأمور بجهاد نبوده است، و تنها مأموریت دعوت را داشته،لذا
بین او و کسانی که دعوتش را نمی پذیرفته اند نزاعی نمیشده است.
بعضی هم گفته اند:یعنی میان ما و شما بحثی نیست زیرا ستمگري شما نسبت بما کاملا روشن است،و صریحا با ما دشمنی
دارید نه آنکه اشتباه کرده باشید،البته این معنی نمیرساند که اقامه استدلال حرام است،زیرا پذیرش دعوت براي کسی الزامی
نخواهد شد مگر پس از استدلال که حق و باطل معلوم شود،ولی پس از آنکه طرف انسان راه ستمگري و دشمنی را در پیش
گرفت دیگر جایی براي استدلال و برهان میان او و طرفداران حق باقی نخواهد ماند.
ا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ) 􀀀 اللّ یَجْمَعُ بَیْنَن
􀀀
( هُ
یعنی:خداوند روز قیامت ما و شما را گرد هم خواهد آورد و میان ما و شما بحق فیصله خواهد داد،و این نهایت تهدید است.
ص : 113
20- سورة شوري-آیات 16
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 16 تا 20
اشاره
اَللّ اَلَّذِي
􀀀
ذابٌ شَدِیدٌ ( 16 ) هُ 􀀀 داحِضَهٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَ 􀀀 ا اُسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ 􀀀 اَللّ مِنْ بَعْدِ م
􀀀
وَ اَلَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی هِ
ا􀀀 ا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْه 􀀀 لا یُؤْمِنُونَ بِه 􀀀 اَلسّ قَرِیبٌ ( 17 ) یَسْتَعْجِلُ بِهَا اَلَّذِینَ
اعَهَ 􀀀 ا یُدْرِیکَ لَعَلَّ 􀀀 زانَ وَ م 􀀀 ابَ بِالْحَقِّ وَ اَلْمِی 􀀀 أَنْزَلَ اَلْکِت
شاءُ وَ هُوَ اَلْقَوِيُّ اَلْعَزِیزُ 􀀀 ادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَ 􀀀 اَللّ لَطِیفٌ بِعِب
􀀀
لالٍ بَعِیدٍ ( 18 ) هُ 􀀀 اَلسّ لَفِی ضَ
اعَهِ 􀀀 مارُونَ فِی 􀀀 لا إِنَّ اَلَّذِینَ یُ 􀀀 وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا اَلْحَقُّ أَ
( ا لَهُ فِی اَلْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ ( 20 􀀀 ا وَ م 􀀀 ا نُؤْتِهِ مِنْه 􀀀 کانَ یُرِیدُ حَرْثَ اَلدُّنْی 􀀀 کانَ یُرِیدُ حَرْثَ اَلْآخِرَهِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ 􀀀 19 ) مَنْ )
ترجمۀ آیات:
-16 و کسانی که دربارة خدا-پس از آنکه او را اجابت کرده اند-گفتگو میکند،استدلالشان نزد پروردگارشان باطل است،بر
آنان خشمی نثار و عذابی سخت در پیش دارند.
-17 خداوند است که کتاب و میزان را بحق در اختیارشان گذاشته، چه میدانی شاید ساعت قیامت نزدیک باشد.
-18 آنها که به روز قیامت ایمان ندارند دربارة آن عجله دارند،امّا
ص : 114
آنها که به آن ایمان دارند از رسیدن آن وحشت دارند،و میدانند که قیامت حق است،آگاه باش کسانی که دربارة قیامت شک
دارند در گمراهی سختی هستند 19 -خداوند نسبت به بندگانش لطف دارد،هر که را خواهد روزي دهد،و همو توانا و پیروز
است.
-20 هر کس خواهان کسب آخرت باشد،بر کسب او خواهیم افزود،و هر کس در طلب دنیا باشد از دنیا به او خواهیم داد،و
دیگر بهره اي از آخرت ندارد.
معنی آیات:
پس از آنکه استدلال ظاهر شد و نزاع تمام گردید،بدنبال آن از کسانی که از باطل طرفداري میکنند یاد کرده میفرماید:
اللّ )
􀀀
(وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی هِ
یعنی آنان که دربارة دین خدا و یگانگی پروردگار با رسول خدا و مسلمانان گفتگو و بحث میکنند-که یهودیان و مسیحیان
باشند-میگویند:کتاب ما پیش از کتاب شما و پیامبر ما پیش از پیامبر شما است و ما از شما بهتر و سزاوارتر بحق میباشیم.
از مجاهد و قتاده نقل شده است منظور آنان از این گفتارشان اینست که قرآن و رسالت حضرت محمد را نفی کنند.
ا اسْتُجِیبَ لَهُ) 􀀀 (مِنْ بَعْدِ م
یعنی پس از آنکه مردم داخل اسلام شدند و بدعوت اسلام پاسخ مثبت دادند.
داحِضَهٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ) 􀀀 (حُجَّتُهُمْ
اینان استدلالشان بیهوده و باطل است،که گمان میکنند که دینشان برتر از اسلام است،زیرا آنچه آنان میگویند نمیتواند مانع
صحت نبوت پیامبر ما باشد،بدین ترتیب که خداوند کتاب و
ص : 115
شریعت پیامبرشان را نسخ فرموده باشد.
از جبائی نقل شده است معنی آیه اینست پس از آنکه دعاي پیامبر(ص) در مورد کفّار بدرجه اجابت رسید و خدا آنان را
بدست مؤمنین کشت،و دعایش در مورد کفار مکه و مصر به استجابت رسید و دچار قحطی شدند،و دعاي حضرتش در مورد
افراد مستضعف که خدا آنان را از چنگال قریش نجات بخشید،و از این قبیل دعاها که نقل آنها بطول می انجامد...پس از
استجابت دعاهاي حضرت کفار در راه یاري مذهبشان با خدا به نزاع پرداختند.
بعضی هم گفته اند منظور آنست که پس از دعاهاي پیامبر در مورد اظهار معجزات و اجراي آنها حجت آنان باطل است.
بعضی هم میگویند:یعنی پس از آنکه آنان پیش از بعثت حضرت به او اقرار آورده اند اینک پس از رسالت انکارش میکنند
ولی انکاري که پس از اقرار است و »(1) « کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 وَ » : همانگونه که در جاي دیگر آمده است
.« بیهوده است
و اینکه خداوند شبهۀ آنان را حجت و برهان نامیده است چون آنان این شبهه را اعتقاد می پنداشته اند،و نیز شباهت به برهان
داشته است و لذا اسم برهان روي آن گذاشته است بدون آنکه داراي اوصاف برهان باشد.
ذابٌ شَدِیدٌ) 􀀀 (وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَ
بخاطر کفرشان خشم خدا و عذاب دردناك و همیشگی الهی را بجان خود خریده اند.
ص : 116
.« پیش از آمدن پیامبر اسلام بوسیلۀ آن بر کافران پیروزي میجستند »: 1) سورة بقره 2 آیۀ 89 یعنی -1
ابَ بِالْحَقِّ) 􀀀 اللّ الَّذِي أَنْزَلَ الْکِت
􀀀
( هُ
خداوندي که کتاب قرآن را بر حق نازل فرموده است،یعنی:آنچه از وقایع گذشته و آینده خبر داده است درست است.
بعضی هم گفته اند بالحق یعنی امر و نهی و فرائض و احکام که همگی حقوق الهی است در آن آمده است.
زانَ) 􀀀 (وَ الْمِی
یعنی خداوند عدالت را نیز نازل فرموده است،و از ابن عباس و قتاده و مجاهد و مقاتل است که میزان عبارتست از عدل،و از
آن کنایه آمده است.
و اینکه عدل را میزان گفته اند،چون میزان وسیله اي است براي انصاف و برابري حقوق در میان مردم.
و از جبائی نقل شده است که منظور از این میزان همان میزان معروف (ترازو)است که خداوند آن را از آسمان در میان مردم
نازل فرموده است و به آنان یاد داده است که چگونه بوسیلۀ آن بحق رفتار کنند،و چگونه با آن توزین نمایند.
.( و از علقمه روایت شده است میزان عبارتست از حضرت محمد(ص)که میان مردم بوسیلۀ قرآن قضاوت میکند ( 1
ص : 117
1) براي سنجش هر چیزي میزان مناسب لازم است،اجسام با میزانهاي جسمی ترازو و قپّان،میزان سنجش اعمال و افکار -1
قوانین عادلانه و مجسمه هاي عدالت است،میزان قیامت هم طبق روایات عدل است و انبیاء و اوصیاء. نور الثقلین جلد 2 صفحۀ
15 از حضرت صادق(ع)نقل میکند:(...پرسیدند آیا روز قیامت اعمال مردم وزن نمیشود؟حضرت فرمودند:نه،براي اینکه
البته میزان چندین معنی دارد و بچیزهایی تشبیه شده است،و پس از یاد آوري عدالت و میزان بمناسبت از روز قیامت یاد کرده
میفرماید:
السّ قَرِیبٌ)
اعَهَ 􀀀 ا یُدْرِیکَ لَعَلَّ 􀀀 (وَ م
یعنی:اي محمد تو و دیگران چه خبر دارید؟چه بسا فرا رسیدن ساعت قیامت نزدیک باشد،و اینکه خداوند ساعت قیامت و
موعد فرا رسیدن آن را از بندگان پنهان نموده است براي آنست که مردم همیشه آماده باشند،و بسوي توبه مبادرت داشته
باشند،اگر خداوند ساعت قیامت را بمردم معرفی میکرد مردم سرگرم گناه و معصیت میشدند باین امید که پیش از رسیدن
.( ساعت قیامت توبه خواهند نمود ( 1
(1
(اعمال جسم نیست،اعمال صفاتی هستند،و کسی نیاز به وزن کردن اشیاء دارد که از تعداد و سنگینی و سبکی آنها آگاه
نباشد،چیزي بر خدا پنهان نیست،گفت:پس میزان روز قیامت یعنی چه؟فرمودند:میزان روز قیامت عدالت است،گفت:پس این
وازِینُهُ یعنی چه؟فرمود:یعنی هر کس اعمال نیکش بچربد؟. در روایت دیگري میزان قیامت انبیاء 􀀀 آیه که میفرماید: فَمَنْ ثَقُلَتْ مَ
وازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ 􀀀 وَ نَضَعُ الْمَ » و اوصیاء(ع)معرفی شده اند: نور الثقلین جلد 3 صفحۀ 430 (هشام از حضرت صادق(ع)دربارة آیۀ
پرسش میکند؟حضرت میفرمایند میزان قیامت عبارتست از پیامبران و اوصیاء آنان). نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 568 «... امَهِ 􀀀 الْقِی
اللّ علیه است)بنا بر این پیامبران و اوص
􀀀
در تفسیر این آیه از علی بن ابراهیم قمی نقل میکند:(...میزان امیر المؤمنین صلوات ه
و آیات « امِهِمْ 􀀀 اسٍ بِإِم 􀀀 یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُن » یاء(ع)هر کدام میزان سنجش اعمال امت و پیروان خود هستند،و شاهد این معنی آیه
دیگري است.
ص : 118
1) منظور از ساعت در این آیه قیامت است،ولی قیامت دو قیامت است یک -1
ا) 􀀀 لا یُؤْمِنُونَ بِه 􀀀 (یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ
آنها که به قیامت ایمان ندارند چون از حال و هول آن بی اطلاع هستند،ترسی بخود راه نمیدهند و اظهار میدارند این قیامت
چه شد که نیامد؟و اصولا رسیدن ساعتی را بنام قیامت بعید و ناشدنی می پندارند.
ا) 􀀀 (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْه
اما آنان که بقیامت ایمان آورده اند همیشه در ترس و نگرانی هستند که مبادا قیامت یکباره فرا رسد در حالی که آمادگی
نداشته باشند.
(وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ)
و میدانند که براستی قیامت خواهد آمد،و در آن هیچگونه تخلفی نخواهد بود.
لالٍ بَعِیدٍ) 􀀀 السّ لَفِی ضَ
اعَهِ 􀀀 مارُونَ فِی 􀀀 لا إِنَّ الَّذِینَ یُ 􀀀 (أَ
یعنی آنان که در فرا رسیدن ساعت قیامت شک و تردید دارند،و بصورت منکران پیرامون آن بحث و جدال می نمایند از راه
حق بدور بوده در گمراهی بسر میبرند،زیرا اینان توجه نکرده اند تا دریابند که همان خدایی که در ابتداء آنان را آفریده است
پس از مرگ نیز قدرت دارد آنان را دوباره برانگیزد.
ادِهِ) 􀀀 اللّ لَطِیفٌ بِعِب
􀀀
( هُ
یعنی:خداوند نسبت به بندگانش مهربان و نیک رفتار و مدارا کننده است،و این معنی از ابن عباس و عکرمه و سدي نقل شده
است.
و بعضی هم گفته اند لطیف بمعنی آنست که خداوند از امور پنهانی و
(1
و قیامت دیگر قیامت کبري است که دادگاه عدل الهی « من مات قامت قیامته » : (قیامت صغري که همان مرگ و فرموده اند
است و مربوط به آخرت و پس از پایان عمر دنیا است،و ساعت رسیدن این دو قیامت هر دو از مردم پنهان داشته شده است،و
علت فوق براي هر دو مناسب است.
ص : 119
.( غیبها آگاه است ( 1
و در اینجا منظور از آن کسی است بطرزي که درك آن دقت میخواهد به بندگانش منافع میرساند،و این منافع عبارتست از
روزیهایی که خداوند میان
ص : 120
1) لطیف در قرآن در موارد متعددي استعمال شده است،و در هر جا از آن معنایی اراده شده،آنجا که از لطف خدا نسبت -1
لا یَعْلَمُ 􀀀 أَ » به بندگان سخن بمیان آمده مانند آیۀ فوق بمعنی مهر و محبت و نوازش است،آنجا که سخن از آفرینش است مانند
بمعنی لطافت و دقت در امر آفرینش موجودات ظریف و لطیف است و در این باره بروایت ذیل « مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ
توجه فرمائید که در آن به آفرینش لطیف موجودات ذره بینی و میکربها اشاره شده است: اصول کافی جلد اول کتاب التوحید
ضمن روایت مفصلی میپرسد اینکه فرمودید لطیف است براي «( امام رضا(ع » ص 161 :(...فتح بن یزید از حضرت ابو- الحسن
من تفسیر کنید همانگونه که واحد را برایم تفسیر کردید زیرا من میدانم که لطافت پروردگار بر خلاف لطافت بندگانست زیرا
خدا را با مخلوق نسبتی نمیباشد ولی میخواهم معنی لطیف را برایم تشریح فرمایی؟حضرت فرمودند:اي فتح اینکه دربارة خدا
گفتیم لطیف است،بخاطر آفرینش لطیفی است که انجام داده است و براي آنکه از اشیاء بسیار لطیف آگاه است،خدا توفیقت
دهد و ثابت قدمت سازد مگر آثار صنعتش را در گیاه لطیف و غیر لطیف،و از مخلوقات لطیف،و از حیوانات کوچک و پشه
ها و ریزتر از آن پشه هاي خاکی،و از آن ریزتر تا حدي که چشمها از دیدن آن ناتوان است و آن قدر ریزه است که نر و ماده
و پیر و جوانش از همدیگر شناخته نمیگردد،هنگامی که کوچکی این آفریده را با لطافتی که در آن بکار رفته است می بینیم،و
می بینیم که چگونه طریقۀ جفت گیري با جنس مخالف خود را میداند،و بلد است چطور
بندگانش تقسیم فرموده،و آفات را از آنان دور ساخته،آنان را خوشنود میسازد و بهره مندشان میکند،و با وسائلی آنان را
مقتدر می نماید و از این قبیل نیروها که نمیتوان به عمق آن پی برد زیرا که سخت پیچیده است،آن گاه خداوند فرمودند:
شاءُ) 􀀀 (یَرْزُقُ مَنْ یَ
یعنی:براي هر کس که بخواهد روزیش را توسعه خواهد داد،گفته میشود فلانی مرزوق است در حالی که موصوف به توسعۀ
روزي باشد.
بعضی هم گفته اند یعنی:هر کس را که بخواهد به آسانی و راحتی روزي میدهد،و هر کس را بخواهد بسختی و زحمت و
مشقت روزي میدهد،بهر حال
(1
(از مرگ بگریزد،و منافع خویش را گرد آوري کند،و جانداران لطیفی که در اعماق دریاها و لابلاي پوست درختان و
صحراها و بیابانهاي بی آب و علف،و درك نمودن منطق یکدیگر،و آنچه که بچه هاي آنان از پدر و مادرشان می فهمند،و
اینکه خوراك بفرزندان خود میرسانند،و نیز رنگ آمیزي این جانداران لطیف،سرخی و زردي،سفیدي و قرمزي،که از بس
آفرینش آنان ریز است چشمهاي ما یاراي تشخیص آنان را ندارد،نه چشم ما آنها را می بیند،نه دست ما آنها را لمس می
کند،آن وقت است که درك می کنیم آفریدگار این آفریده لطیف است،و در آفرینش آنچه یادآوري کردیم بدون دخالت
خودش و به هیچ ابزار و وسیله اي در کمال دقت و لطافت آن را آفریده است،و نیز درك می کنیم که هر سازنده اي صنعت
خود را از ماده و اصلی ساخته است،در حالی که خداوند لطیف و با عظمت همه چیز را آفریده و ساخته است بی آنکه نیاز به
ماده و اصلی داشته باشد)
ص : 121
تمام جانداران که روزي خدا را میخورند از آنهایند که طبق مشیت الهی روزي داده شده اند.
(وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِیزُ)
یعنی او نیرومندي است که ناتوانی در او راه ندارد، و پیروزي است شکست ناپذیر.
کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَهِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ) 􀀀 (مَنْ
یعنی:هر کس میخواهد با اعمالش آخرت را سود « و فلان یحرث لعیاله و یحترث اي یکتسب »، حرث در لغت بمعنی کسب است
برد،و براي آخرتش کار کند،پاداش عملش را خواهیم داد،و علاوه بر آن بر پاداش او نیز خواهیم افزود،و یک برده به او ثواب
خواهیم داد،و بیشتر هم هر چه بخواهیم بر آن می افزائیم.
ا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ) 􀀀 ا،وَ م 􀀀 ا نُؤْتِهِ مِنْه 􀀀 کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْی 􀀀 (وَ مَنْ
، یعنی:هر کس با عملش سود دنیا را بخواهد از آنچه خواسته است قسمتی را به او میدهیم نه تمام خواسته هایش را،بلکه
ا لَهُ 􀀀 عَجَّلْن » : بمقتضاي حکمت پاره اي از خواسته هایش را میدهیم،همانگونه که خداوند در جاي دیگر در این باره فرموده است
براي دنیا طلبان بفوریت آن اندازه که بخواهیم به آن کس که اراده »: یعنی « ا لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ 􀀀 شاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ، وَ م 􀀀 ا نَ 􀀀 ا م 􀀀 فِیه
.« کنیم میرسانیم،ولی در آخرت دیگر بهره اي نخواهد داشت
بعضی هم گفته اند یعنی هر کس منظورش از شرکت در جهاد خدا باشد سهم غنیمت جنگی خود را در دنیا دارد،و در
آخرت هم به او پاداش خواهیم داد،و هر کس مقصودش از جهاد بدست آوردن غنائم جنگی باشد،از غنیمت بی بهره نخواهد
شد و بسهم خود میرسد،ولی دیگر بهره اي از ثواب آخرت ندارد.
ص : 122
از پیامبر خدا(ص)روایت شده است که فرمودند:
هر کس نیتش دنیا باشد خداوند کارش را بر هم زند،و همیشه خود را فقیر بیند،و از دنیا هم جز آنچه که برایش نوشته شده »
است به او نخواهد رسید و هر کس هدفش آخرت باشد،خداوند کارش را روبراه کند،و روح بی نیازي به او داده،دنیا به او رو
.« خواهد آورد در حالی که او بدنیا پشت کرده است
و حسن گفته است معنی آیه اینست هر کس براي آخرت کار کند،بدنیا و آخرت هر دو خواهد رسید،و هر کس براي دنیا
کار کند بهره اي از پاداش آخرت ندارد،زیرا هیچگاه مرتبۀ اعلی تابع مرتبۀ ادنی نخواهد شد.
ص : 123
25- سورة شوري-آیات 21
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 21 تا 25
اشاره
ذابٌ أَلِیمٌ ( 21 ) تَرَي 􀀀 اَلظّ لَهُمْ عَ
􀀀
لا کَلِمَهُ اَلْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الِمِینَ 􀀀 اَللّ وَ لَوْ
􀀀
ا لَمْ یَأْذَنْ بِهِ هُ 􀀀 کاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ اَلدِّینِ م 􀀀 أَمْ لَهُمْ شُرَ
ذلِکَ􀀀 شاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ 􀀀 ا یَ 􀀀 اَلْجَنّ لَهُمْ م
اتِ􀀀 ر وَْضاتِ 􀀀 اَلصّ فِی
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع اقِعٌ بِهِمْ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 مِمّ کَسَبُوا وَ هُوَ و
ا􀀀 اَلظّ مُشْفِقِینَ
􀀀
الِمِینَ
ی􀀀 لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا اَلْمَوَدَّهَ فِی اَلْقُرْب 􀀀 اَلصّ قُلْ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع ادَهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 اَللّ عِب
􀀀
ذلِکَ اَلَّذِي یُبَشِّرُ هُ 􀀀 هُوَ اَلْفَضْلُ اَلْکَبِیرُ ( 22 )
ی قَلْبِکَ وَ 􀀀 اَللّ یَخْتِمْ عَل
􀀀
اَللّ کَ ذِباً فَإِنْ یَشَإِ هُ
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 اَللّ غَفُورٌ شَکُورٌ ( 23 ) أَمْ یَقُولُونَ اِفْتَر
􀀀
ا حُسْناً إِنَّ هَ 􀀀 وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَ نَهً نَزِدْ لَهُ فِیه
اتِ وَ یَعْلَمُ 􀀀 ادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ اَلسَّیِّئ 􀀀 ذاتِ اَلصُّدُورِ ( 24 ) وَ هُوَ اَلَّذِي یَقْبَلُ اَلتَّوْبَهَ عَنْ عِب 􀀀 ماتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِ 􀀀 اطِلَ وَ یُحِقُّ اَلْحَقَّ بِکَلِ 􀀀 اَللّ اَلْب
􀀀
یَمْحُ هُ
( ا تَفْعَلُونَ ( 25 􀀀م
ترجمۀ آیات:
-21 یا آنکه شریکانی دارند که بدون اجازة خدا براي آنان دین سازي میکنند؟اگر قراري در بین نبود میان آنان قضاوت
میشد،که ستمگران عذابی دردناك دارند.
ص : 124
-22 می بینی که ستمگران از کارهایی که انجام داده اند سخت میترسند،ولی بترسند یا نترسند نتیجۀ اعمالشان دامنگیرشان
خواهد شد، امّا آنان که ایمان آورده اعمال نیک انجام داده اند،در چمنزارهاي بهشت بوده،آنچه که بخواهند در پیشگاه
پروردگار براي آنان آماده است،و اینست بخشش بزرگ خداوندي.
-23 اینست آن بشارتی که خداوند به بندگان با ایمانش که عمل شایسته انجام داده اند میدهد،بگو:من در مقابل رسالتم بجز
دوست داشتن نزدیکانم از شما چیزي درخواست نمیکنم،هر کس عمل نیکی انجام دهد،بر نیکی او نیکی افزائیم،خداوند
آمرزنده و حق شناس است.
-24 یا آنکه گویند:بخدا نسبت دروغ بسته،اگر خدا بخواهد بر قلبت مهر خواهد زد،و باطل را نابود کرده،و با کلمات خود حق
را استوار میسازد، خداوند از راز دلها آگاه است.
-25 خداوند کسی است که از بندگانش توبه را می پذیرد،و گناهان آنان را می بخشد،و از اعمال شما آگاه است.
قرائت آیات:
خوانده اند،ولی بقیۀ « یبشر » اللّ را در آیۀ 23 بفتح یاء و سکون باء و ضم شین
􀀀
ابو عمرو،حمزه،کسایی،خلف از قراء یبشر ه
بضمّ یاء و فتح باء و کسر شین مشدده خوانده اند. « یبشّر » قراء
با یاء خوانده « ما یفعلون » با تاء خطاب خوانده اند،ولی بقیۀ قراء « و یعلم ما تفعلون » و در آخر آیۀ 25 اهل کوفه غیر از ابی بکر
اند.
ص : 125
اعراب آیات:
اللّ به عباده بوده اول باء و سپس هاء از آن حذف شده است.
􀀀
تقدیرش یبشر ه « ادَهُ 􀀀 اللّ عِب
􀀀
ذلِکَ الَّذِي یُبَشِّرُ هُ 􀀀» جملۀ
و نیز جایز است الّذي در این جمله حکم ماء مصدریه داشته باشد که معنی چنین خواهد شد:اینست بشیر خداوند نسبت به
بندگانش.
اطِلَ معطوف بریختم نیست،زیرا محو باطل واجب است و مشروط بشرطی نیست. 􀀀 اللّ الْب
􀀀
و جملۀ وَ یَمْحُ هُ
معنی آیات:
پس از آنکه خداوند خبر داد که هر کس باعمال خود هدفش دنیا باشد از پاداش آخرت بهره اي ندارد،فرمود:
کاءُ) 􀀀 (أَمْ لَهُمْ شُرَ
یعنی:بلکه این کافران در کارهایی که انجام میدهند شریکانی دارند.
اللّ )
􀀀
ا لَمْ یَأْذَنْ بِهِ هُ 􀀀 (شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ م
یعنی:شریکان جرمشان براي آنان دینی غیر از دین اسلام ساختند،بی آنکه فرمانی از طرف خدا صادر شده باشد،یا اجازه اي
براي این کار داشته باشند.
لا کَلِمَهُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ) 􀀀 وَ لَوْ
اگر نبود که خداوند قرار بر تأخیر عذاب این امت تا روز قیامت گذاشته است،آنان که ترا تکذیب میکنند زودتر در دنیا
بحسابشان میرسیدیم.
ذابٌ أَلِیمٌ) 􀀀 الظّ لَهُمْ عَ
􀀀
(وَ إِنَّ الِمِینَ
آن ستمگران که ترا تکذیب میکنند در آخرت عذابی دردناك در پیش خواهند داشت.
اقِعٌ بِهِمْ) 􀀀 مِمّ کَسَبُوا وَ هُوَ و
ا􀀀 الظّ مُشْفِقِینَ
􀀀
(تَرَي الِمِینَ
ستمگران را خواهی
ص : 126
دید از گناهانی که انجام داده اند و عقابی که استحقاق آن را دارند سخت بیمناك میباشند،در حالی که ترس از این عقاب
براي آنان سودي نخواهد داشت زیرا بترسند یا نترسند عذاب دامنگیرشان خواهد شد.
الْجَنّ )
اتِ􀀀 ر وَْضاتِ 􀀀 الصّ فِی
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
روضه عبارتست از زمین چمنزار که گیاهان خوبی دارد،و جنت هم زمینی است که داراي درختان بسیار باشد.
شاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ) 􀀀 ا یَ 􀀀 (لَهُمْ م
یعنی:روز قیامت که در آن اختیار امر و نهی را کسی غیر از پروردگارشان ندارد هر چه بخواهند و هر چه میل داشته باشند به
دلالت بر قرب مسافت ندارد زیرا دوري و نزدیکی جزء صفات اجسام است. « عِنْدَ رَبِّهِمْ » آنان خواهند داد،در این آیه
یعنی در حکومت پروردگارشان هر چه بخواهند به آنان دست خواهند یافت. « عِنْدَ رَبِّهِمْ » بعضی هم گفته اند
ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ) 􀀀 (
و بدون اینکه بندگان استحقاق آن را داشته باشند خداوند بآنان » یعنی این پاداش ابدي فضل عظیمی است از جانب پروردگار
زیرا در مقابل اعمالی اندك در مدتی کوتاه بنعمتی همیشگی و زوال ناپذیر دست یافته اند،سپس « تف ّ ض ل فرموده است
میفرماید:
الصّ )
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع ادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا 􀀀 اللّ عِب
􀀀
ذلِکَ الَّذِي یُبَشِّرُ هُ 􀀀 (
یعنی:
این فضل بزرگ است که خداوند بوسیلۀ آن به بندگان با ایمان خود بشارت میدهد تا در دنیا براي رسیدن به آن دقیقه
شماري کنند،و با بی صبري در انتظار آن باشند.
را مشدد خوانده است منظورش مبالغه در بشارتهاي « یبشر » هر کس شین
ص : 127
فراوان بوده،و هر کس آن را مخفّف خوانده منظورش آن بوده است که دلالت کند بر بشارت بزرگ و کوچک،سپس
خداوند میفرماید:
تفسیر آیه مودت:
ی)􀀀 لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْب 􀀀 (قُلْ
یعنی:اي محمد،بگو:
در برابر رسالتی که انجام داده ام از شما پاداشی درخواست ندارم مگر دوست داشتن نزدیکانم.
در معنی این آیه اختلاف شده و سه گفتار هست:
-1 حسن و جبائی و ابی مسلم گفته اند قربی در این آیه بمعنی تقرّب جستن بدرگاه الهی است،و مودّت فی القربی یعنی
دوست داشتن طاعت و تقوي در راه تقرب بدرگاه الهی،یعنی:من در برابر تبلیغ دین و تعلیم شریعت از شما اجري جز دوستی و
محبّت نسبت به اعمال صالحی که شما را بدرگاه الهی مقرب سازد نمیخواهم.
-2 ابن عباس و قتاده و مجاهد و جماعتی گفته اند یعنی:مرا بخاطر قرابتی که با شما دارم دوست بدارید و بخاطر خویشاوندي
مرا حفظ کنید،گفته چون تمامی قریش با رسول خدا(ص)نسبت خویشاوندي داشتند و لذا طرف خطاب آیه تنها مردم قریش
خواهند بود،و معنی چنین خواهد شد اگر مرا بخاطر نبوّت و پیامبري دوست نمیدارید بخاطر خویشاوندي و قرابتی که بین من
و شما است دوست داشته باشید.
-3 از علی بن الحسین(ع)و سعید بن جبیر و عمرو بن شعیب و حضرت باقر و حضرت صادق(ع)و جماعتی نقل شده که معنی
آیه اینست من از شما در برابر رسالتم جز دوست داشتن نزدیکانم و اهل بیتم مزدي نمیخواهم هر
ص : 128
احترامی که میخواهید بمن بگذارید به آنان بگذارید.
(سید ابو الحمد مهدي بن نزار حسینی میگوید:حسن بن علی بن زیاد سري گوید:یحیی بن عبد الحمید حمانی(جمانی)گفته
« لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً 􀀀 قُلْ » است حسین اشتر گفت قیس از اعمش از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت میکند هنگامی که آیۀ
اللّ این کسانی که خداوند بما فرمان داده است آنان را دوست بداریم چه کسانی هستند؟حضرت
􀀀
نازل شد گفتند:یا رسول ه
فرمود:
.( علی و فاطمه و فرزندان آنان هستند) ( 1
روایتی مرفوعه از ابی امامۀ « شواهد التنزیل لقواعد التفضیل » و نیز سید ابو الحمد میگوید حاکم ابو القاسم با همان سند در کتاب
باهلی نقل میکند که رسول خدا(ص)فرمودند:خداوند بزرگ پیامبران را از درختان گوناگونی آفرید ولی من و علی از یک
درخت آفریده شده ایم،من ریشۀ این درخت هستم و علی شاخه هاي این درخت و فاطمه گل این درخت و حسن و حسین
میوة آن میباشند،و شیعیان ما برگهاي این درخت میباشند،هر کس بشاخه اي از شاخه هاي این درخت آویخت نجات یافت،و
هر کس از آن جدا شد بهلاکت خواهد رسید،اگر بنده اي میان صفا و مروه سه هزار سال خدا را عبادت کند تا بصورت...در
لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً 􀀀 قُلْ » : آید و محبت ما را نداشته باشد خداوند او را برو در آتش افکند،آن گاه این آیه را تلاوت فرمودند
.( ی) ( 2 􀀀 إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْب
دربارة ما آیه اي هست که طبق آن هیچکس محبت ما را « آل حم » از علی(ع)روایت میکند که فرمودند در سورة « و زاذ ان »
حفظ نمیکند مگر آنکه مؤمن
ص : 129
. 1) شواهد التنزیل حسکانی جلد 2 صفحۀ 131 -1
. 2) شواهد التنزیل جلد 2 صفحۀ 141 -2
.(1) « باشد،و سپس این آیه را خواندند
و بهمین روایت اشاره کرده است کمیت شاعر که میگوید:
وجدنا لکم فی آل حم آیه »
« تأوّلها منا تقی و معرب
در سورة شوري آیه اي بسود شما یافتیم که همگی ما چه تقیه کنندگان و چه دیگران آن را دربارة شما معنی کرده »: یعنی
.« اند
دو قول گفته شده است. « إِلَّا الْمَوَدَّهَ » و بنا بر هر سه قول گذشته،دربارة استثناي
-1 این استثناء منقطع است،زیرا مودت اهل بیت بوسیلۀ اسلام واجب شده است،بنا بر این پاداش رسالت نیست.
-2 اینکه استثناء متصل است،و معنی آنست که من از شما در مقابل رسالتم مزدي درخواست نمیکنم مگر مودت اهل بیتم،که
همین مودت را مزد خودم قرار داده و بدان رضایت دارم،مثل آنکه تو از دیگري درخواستی میکنی،آن شخص میخواهد بشما
نیکی کند،به او می گویی:تو اگر میخواهی نسبت بمن نیکی کنی، نیازم را برطرف کن.
بنا بر این جایز است معنی آیه اینطور باشد که من براي رسالتم چیزي از شما درخواست نمیکنم مگر دوست داشتن اهل
بیتم،که این نیز سودش بخودتان باز میگردد،پس مثل آنست که من از شما مزدي درخواست ننموده ام همانگونه که بیان آن
2)آمده است. ) « ا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ 􀀀م» در تفسیر آیۀ
ص : 130
1) فضائل الخمسه جلد 1 صفحۀ 262 و کنز العمال جلد 1 صفحۀ 218 و صواعق المحرقه صفحۀ 101 و تاریخ اصفهان جلد -1
. 2 صفحۀ 165 و شواهد التنزیل جلد 2 صفحۀ 142
. 2) سورة سبأ آیۀ 47 -2
اللّ بن عباس روایت میکند
􀀀
ابو حمزة ثمالی در تفسیر خود روایت کرده میگوید:عثمان بن عمیر از سعید بن جبیر از عبد ه
هنگامی که رسول خدا(ص) وارد مدینه شد،و اساس اسلام را استوار فرمود،انصار گفتند:خدمت رسول خدا(ص)برویم و به او
بگوئیم اگر لازم داشته باشی اینست اموال ما در اختیار تو است هر فرمانی دربارة آن بدهی هیچ مانع و اشکالی در بین نیست،
لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی 􀀀 قُلْ » انصار خدمت حضرت رفتند و این اظهار را نمودند،و بدنبال آن این آیه نازل شد
حضرت آیه را بر آنان خواند و فرمود:پس از من نزدیکان مرا دوست داشته باشید،انصار از خدمت حضرت بیرون « ی􀀀 الْقُرْب
.( رفتند در حالی که تسلیم فرمان او بودند ( 1
منافقین گفتند:این آیه از قرآن نبود آن را در همان مجلس جعل کرد و منظورش آنست که پس از خودش ما را زیر دست
حضرت بسراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنان «؟ اللّ کَذِباً
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 أَمْ یَقُولُونَ افْتَر » : نزدیکانش قرار دهد،و لذا این آیه نازل شد
تلاوت فرمود،انصار بگریه افتادند و این جریان بر آنان سخت گران آمد.
را نازل فرمود،حضرت باز بسراغ انصار فرستاده به آنان بشارت « ادِهِ 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِب » لذا خداوند بدنبال آن آیه
و مؤمنان همان افراد بودند که:تسلیم گفتار حضرتش « وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا » داد که خداوند دعاي مؤمنان را اجابت میکند
شدند،آن گاه خداوند فرمود:
ا حُسْناً) 􀀀 (وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیه
یعنی:هر کس عبادتی انجام دهد در عبادتش نیکی افزائیم،بدین ترتیب که به عبادتش پاداش- فوق العاده-عطا میکنیم.
ص : 131
1) از نظر روایات شیعه و سنی اتفاق دارند که این آیه دربارة اهل -1
(1
(دنبالۀ پاورقی صفحۀ ما قبل) بیت(ع)نازل شده و طبق این آیه مودت آنان را واجب و دشمنی با آنان را حرام میدانند اینک
توجه شما را بمدارك اهل سنت در تفسیر این آیه و لزوم دوست داشتن اهل بیت(ع)جلب میکنیم. صحیح بخاري جزء 6 در
تفسیر این آیه،صحیح مسلم جزء 5 در تفسیر این آیه،صحیح ترمذي جلد 2 صفحۀ 308 حلیه الاولیاء جلد 3 صفحۀ 201 ، کفایه
الطالب باب 11 صفحۀ 90 ،مسند الصحابه جزء 10 صفحۀ 71 ،معجم الکبیر جلد 1 صفحۀ 125 و جلد 3 صفحۀ 152 ،فضائل ابن
حنبل حدیث 263 ،غایه المرام باب 5 صفحۀ 306 ،مناقب ابن مغازلی حدیث 355 ، مجمع الزوائد جلد 9 صفحۀ 168 ،تفسیر
کشاف جلد 2 صفحۀ 339 ،ذخائر العقبی صفحۀ 25 ،صواعق صفحۀ 101 ،ابن عساکر شمارة 181 ،تاریخ دمشق جلد 37 صفحۀ
43 ،لسان المیزان جلد 4 صفحۀ 434 ،تاریخ اصبهان جلد 2 صفحۀ 165 ،کنز العمال جلد 1 صفحۀ 208 ،فرائد السمطین باب 26 از
سمط ثانی حدیث 425 ،مقاتل الطالبین صفحۀ 50 تفسیر فرات صفحۀ 70 ،تیسیر المطالب صفحۀ 120 ،انساب الاشراف جلد 2
صفحۀ 79 ،تفسیر طبري جلد 25 صفحۀ 25 ،اسد الغابه جلد 5 صفحۀ 367 ،تاریخ بغداد جلد 2 صفحۀ 146 ،الدر المنثور در ذیل
. آیه، مجمع الزوائد جلد 9 صفحۀ 172 ،کنوز الحقایق صفحۀ 5،ذخائر العقبی، صفحۀ 18 ،نور الأبصار صفحۀ 103
ص : 132
و از طریق صحیح » «. در این آیه دوست داشتن آل محمد(ص)است « اقتراف حسنه » ابو حمزة ثمالی از سدي نقل کرده منظور از »
از حسن بن علی(ع)روایت شده که براي مردم خطبه خواند و ضمن خطبۀ خود فرمود:من از آن خاندان هستم که خداوند
ی،وَ مَنْ یَقْتَرِفْ 􀀀 أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْب 􀀀 قُلْ لا » : مودّت و دوستی آنان را بر هر مسلمانی واجب کرده میفرماید
.(1) « بجا آوردن حسنه عبارتست از محبت ما اهل بیت « ا حُسْناً 􀀀 حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیه
اسماعیل بن عبد الخالق از حضرت صادق(ع)روایت میکند که فرمودند این آیه دربارة ما اهل بیت و اصحاب کساء نازل شده »
.(2) « است
اللّ غَفُورٌ شَکُورٌ)
􀀀
(إِنَّ هَ
یعنی:خداوند بخشندة گناهان و شکر گزار نسبت به عبادتها است،و با بندگانش آن گونه رفتار میکند که کسی در مقام
سپاسگزاري دیگري باشد،مثل اینکه از عبادت بندگان به او نفعی رسیده باشد که سپاسگزاري میکند.
اللّ کَذِباً)
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 (أَمْ یَقُولُونَ افْتَر
.( یعنی:بلکه مگویند:محمد بخدا افتراء بسته است که از طرف خدا ادعاي رسالت میکند ( 3
ص : 133
1) تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 124 حدیث 11 .این خطبه را حضرت پس از شهادت پدرش امیر المؤمنین(ع)براي مردم ایراد -1
فرموده اند،و نیز در تفاسیر اهل سنّت اقتراف حسنه محبت اهل بیت معرفی شده است بتفسیر کشاف و الدر المنثور رجوع کنید.
2) تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 121 بنقل از کلینی و حمیري(ره) -2
3) بلکه میگویند اینکه محمد محبت اهل بیتش را بر ما واجب کرده از طرف خدا نبوده و خودش ساخته است و آن را -3
بخدا نسبت داده،و شاهد این معنی روایتی است که مصنف قبلا از ابو حمزة ثمالی نقل کردند.
ی قَلْبِکَ) 􀀀 اللّ یَخْتِمْ عَل
􀀀
(فَإِنْ یَشَإِ هُ
یعنی:اگر تو چنان بودي که با خودت قرار میگذاشتی چیزي را دروغی بخدا نسبت دهی خداوند مهر بر دلت می نهاد، و قرآن
لَئِنْ أَشْرَکْتَ » را از یادت میبرد،آن گاه دیگر نمیتوانستی بخدا نسبت دروغ بدهی،و این گفتار عینا به آن آیه می ماند که
. « لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ
از مجاهد و مقاتل و قتاده نقل شده است گفته اند:معنایش آنست که خدا بخواهد قلبت را با صبر و ثبات در برابر اذیت و آزار
آنان مستحکم میسازد تا گفتار آنان بر تو گران نیاید که تو را ساحر و دروغپرداز میگویند،و طبق این معنی دیگر به اضمار و
حذف نیازي نمیباشد.
اطِلَ) یعنی:خداوند با 􀀀 اللّ الْب
􀀀
سپس خداوند بزرگ خبر داده است که گفته هاي آنان باطل شده از بین خواهد رفت: (وَ یَمْحُ هُ
در قرآنها حذف شده است،همانگونه که در « یمح » اقامۀ دلائل بر بطلان باطل آن را از بین برده بر طرف میسازد،و اینکه و او از
مرفوع است بدلیل جمله اي « یمح » باشد،زیرا « یختم » حذف شده بخاطر التقاء ساکنین بوده است،نه آنکه عطف بر « انِیَهَ 􀀀 سَنَدْعُ الزَّب »
که بر آن عطف شده و آن عبارتست از:
ماتِهِ) 􀀀 (وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِ
یعنی خداوند با گفتار معجز آساي خویش- همین قرآن-که بر پیامبرش نازل میفرماید حق را روشن و ثابت میسازد.
ذاتِ الصُّدُورِ) 􀀀 (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِ
یعنی خدا از مکنونات دلها با خبر است.
ادِهِ) 􀀀 (وَ هُوَ الَّذِي یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِب
یعنی هر چند گناهان بندگان بزرگ باشد خداوند گناهان آنان را می بخشد،مثل اینکه گفته است کسانی که نسبت افتراء
بحضرت محمد(ص)داده اند و سپس توبه کرده اند هر چند گناهشان بزرگ است ولی خداوند توبۀ آنان را خواهد پذیرفت.
ص : 134
ا تَفْعَلُونَ) 􀀀 اتِ وَ یَعْلَمُ م 􀀀 (وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئ
یعنی:خداوند گناهان را عفو می کند،و از تمامی افعال بندگان از خیر و شر آگاه است و آنان را بپاداش اعمالشان خواهد
رسانید.
ص : 135
30- سورة شوري-آیات 26
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 26 تا 30
اشاره
ادِهِ 􀀀 اَللّ اَلرِّزْقَ لِعِب
􀀀
ذابٌ شَدِیدٌ ( 26 ) وَ لَوْ بَسَطَ هُ 􀀀 کافِرُونَ لَهُمْ عَ 􀀀 اَلصّ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْ لِهِ وَ اَلْ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع وَ یَسْتَجِیبُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
ا قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ 􀀀 ادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ ( 27 ) وَ هُوَ اَلَّذِي یُنَزِّلُ اَلْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ م 􀀀 شاءُ إِنَّهُ بِعِب 􀀀 ا یَ 􀀀 کِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ م 􀀀 لَبَغَوْا فِی اَلْأَرْضِ وَ ل
ا􀀀 شاءُ قَدِیرٌ ( 29 ) وَ م 􀀀 ذا یَ 􀀀 ی جَمْعِهِمْ إِ 􀀀 دابَّهٍ وَ هُوَ عَل 􀀀 ما مِنْ 􀀀 ا بَثَّ فِیهِ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 اتِهِ خَلْقُ اَلسَّ 􀀀 اَلْوَلِیُّ اَلْحَمِیدُ ( 28 ) وَ مِنْ آی
( ما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ ( 30 􀀀 صابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِ 􀀀 أَ
ترجمۀ آیات:
-26 خداوند دعاي مؤمنین را که اعمال نیک انجام داده اند اجابت میفرماید،و پاداش اضافی هم به آنان خواهد داد،اما کافران
عذابی سخت در پیش دارند.
-27 اگر خداوند روزي را بر بندگانش گسترش میداد در روي زمین ستم میکردند،ولی خداوند آن طور که میخواهد روزي را
به اندازه فرو میفرستد، خداوند نسبت به بندگان خود آگاه و بینا است.
-28 خداوند است که پس از نومیدي بر مردم باران فرو میفرستد،و
ص : 136
رحمت خویش را گسترش میدهد،و او است سرپرست و نیکو.
-29 از جمله آیات پروردگار آفرینش آسمانها و زمین و جنبدنگانی است که در آن پراکنده ساخته،و هر وقت بخواهد بر گرد
آوري آنها قدرت دارد.
-30 هر مصیبتی که بشما رسد نتیجۀ اعمالتان است،و خداوند بسیاري از گناهان شما را خواهد بخشید.
قرائت آیات:
فبما » بدون فاء،ولی بقیه قراء آن را با فاء « و ما اصابکم من مصیبه بما کسبت ایدیکم »: اهل مدینه و ابن عامر آیه 30 را خوانده اند
خوانده اند. « کسبت
دلیل قرائت:
دو احتمال دارد: « و ما اصابکم » ابو علی گوید:سخن در این مورد چنین است که کلمۀ اصاب در
-1 جایز است که صله ماء موصول باشد.
-2 و نیز ممکن است شرط باشد براي ماء شرطیه،و در موضع جزم باشد.
بنا بر این هر کس ماء را شرطیه بگیرد بنا بقول سیبویه جایز نیست فاء را حذف کند ابو الحسن بعضی از آیات را تأویل نموده
است که فاء در جواب شرط حذف شده است.
وَ إِنْ » : و بعضی از بغدادیان گفته اند حذف فاء از جواب شرط جایز است، و براي گفتار خود به این آیه استدلال نموده اند
که فاء در جواب شرط حذف شده است. « أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ
ولی اگر ماء را موصوله بگیریم اثبات و حذف فاء هر دو جایز است و هر کدام
ص : 137
از دو ترکیب یک معنی میدهد که با معنی دیگر فرق دارد،اما اگر فاء ثابت ماند دلیل است بر آنکه امر دوم بوسیلۀ امر اول
ثابت شده است،و اگر فاء آورده نشود ممکن است امر دوم بوسیلۀ امر اول ثابت شده باشد و ممکن است امر دوم بوسیلۀ چیز
دیگري ثابت شده باشد.
معنی آیات:
پس از آنکه در آیات قبلی سخن از عذاب گنهکاران رفت،اینک در پی آن خداوند سخن از مژده براي اهل طاعت بمیان
میآورد:
الصّ )
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع (وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
یعنی مؤمنان آنچه را از خدا بخواهند به آنان خواهد داد.
از معاذ بن جبل نقل شده است یعنی خداوند دعاي برخی از مؤمنین را دربارة برخی دیگر به اجابت میرساند.
و بعضی گفته اند:یعنی خداوند عبادتهاي آنان را قبول کرده،و از فضل خود بر میزان ثواب طاعاتشان که استحقاق آن را دارند
می افزاید.
و بعضی گفته اند:در مورد شفاعت مؤمنان نسبت به برادرانشان است که خداوند شفاعت آنان را خواهد پذیرفت.
(وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ)
از ابن عباس روایت شده یعنی:پس از آنکه شفاعت آنان را در مورد برادرانشان پذیرفت علاوه بر این شفاعتشان را حتی
دربارة برادران برادرانشان نیز می پذیرد.
فرموده اند:یعنی « وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْ لِهِ » از حضرت امام جعفر صادق(ع)روایت شده است که رسول خدا(ص)در بارة آیۀ
خداوند علاوه بر پاداش، به آنان حق شفاعت در مورد کسانی که مستوجب آتش شده اند از آن افراد که
ص : 138
در دنیا به مؤمنین نیکی کرده اند میدهد.
ذابٌ شَدِیدٌ) 􀀀 کافِرُونَ لَهُمْ عَ 􀀀 (وَ الْ
معنی این قسمت نیز روشن است.
پس از آنکه خداوند بیان فرمود که از فضل خویش نسبت بمؤمنین زیادي عطا میکند،خبر داد که زیادي در ارزاق دنیا بر طبق
مصالح بندگان است و فرمود:
ادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ) 􀀀 اللّ الرِّزْقَ لِعِب
􀀀
(وَ لَوْ بَسَطَ هُ
یعنی اگر خداوند روزي را بر بندگان آن طور که میخواهند گسترش میداد نعمت خدا را سبک میشمردند، و بچشم و هم
چشمی میپرداختند،و بر یکدیگر برتري میجستند،و در روي زمین ستم روا میداشتند،و براي پیروزي بر یکدیگر میکوشیدند،و
بدینوسیله از طاعت الهی بیرون میرفتند.
ستمی که در روي زمین میکردند این بود که پس از رسیدن بموقعیتی خواستار موقعیتی « لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ » : ابن عباس گوید
فراتر میشدند،و پس از دسترسی بیک مرکب سواري مرکب دیگري میخواستند،و پس از بافتن پوشاکها دیگري میخواستند.
شاءُ) 􀀀 ا یَ 􀀀 کِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ م 􀀀 (وَ ل
از قتاده نقل شده است یعنی و لکن خداوند روزي را بمیزان مصلحت آنان هر اندازه که بخواهد با توجه بحالشان فرو می
فرستد،یعنی:روزي کسانی را که مصلحتشان در وسعت روزي است وسعت میدهد،و روزي کسانی را که صلاحشان در تنگی
روزي است تنگ میسازد،و این معنی را تأیید میکند حدیثی که انس از پیامبر خدا(ص)از جبرئیل از خداوند روایت شده است
که:
(بعضی از بندگان من طوري هستند که چیزي جز بیماري بصلاحشان
ص : 139
نیست بطوري که اگر آنان را سلامت دهم فاسد خواهند شد و برخی از بندگان من هستند که چیزي جز صحت بصلاحشان
نیست که اگر بیمارشان کنم،بیماري آنان را بفساد خواهد کشانید،و برخی از بندگان هستند که جز بی نیازي چیزي
بصلاحشان نیست که اگر فقیرشان سازم،فقر آنان را تباه میسازد،و برخی از بندگانم جز فقر چیزي بصلاحشان نیست که اگر
آنان را بی نیاز سازم بی نیازي فاسدشان سازد،و اینست که من با آگاهی از وضع دلهاي بندگانم امور آنان را تدبیر میکنم...)
1)حدیث طولانی بود که ما بمقدار مورد نیاز خود از آن گرفتیم. )
اگر بگویند:ما بسیاري از کسانی را که داراي وسعت روزي هستند می بینیم که در روي زمین ستمگري میکنند؟.
خواهیم گفت:پس از آنکه اجمالا دانستیم که خداوند امور بندگان را طبق مصالح آنان تدبیر میفرماید،چه بسا این افراد
کسانی بوده اند که چه روزي بسیار داشته باشند چه کم،بحالشان فرق نمیکند،و چه بسا اگر روزي آنان را وسعت نمیداد
حالشان در ستمگري از این بدتر میشد،و لذا روزي
ص : 140
1) یکی از مصادیق این موضوع را میتوان بیماري امام زین العابدین(ع) در واقعۀ کربلاء نام برد،که اگر حضرت بیمار -1
نمیشد بمیدان میرفت و کشته میشد،یا آنکه عاقبت یزید دستور میداد او را بکشند،و این بیماري موجب شد که خدا بعد از امام
حسین(ع)تا مدتی که خدا خواسته است محفوظ بماند (مترجم)
.( آنان را توسعه داده است ( 1
بهر حال خداوند از جزئیات حال بندگانش بهتر آگاه میباشد:
ادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ) 􀀀 (إِنَّهُ بِعِب
یعنی:خداوند از حالات بندگان آگاه بوده، نسبت به مصالح و مفاسد آنان بینش کافی دارد،آن گاه خداوند به نظر خوبی که
نسبت به بندگانش دارد اشاره کرده میفرماید:
ص : 141
1) ظاهرا منظور از عباد در این آیه برخی از بندگان مؤمن است،نه تمامی بندگان بنا بر این معنی،آیه چنین خواهد شد اگر -1
خداوند روزي برخی از بندگان مؤمنش را که خودش میداند فقر برایش بهتر است توسعه دهد چون ظرفیت ندارد طغیان
میکند و موجب فساد و ستمگري میشود و در اثر ندادن حقوق واجبه و رعایت نکردن حال فقرا بخود و جامعه ستم می
نماید،مانند جریان ثعلبه که مرد فقیر و بسیار مؤمنی بود و همیشه پشت سر پیامبر بنماز می ایستاد چندین بار از حضرت
خواست که برایش دعا کند ثروتمند شود حضرت میفرمود بصلاحش نیست اصرار کرد حضرت دعا فرمود ثروتمند شد در
نتیجه طغیان کرد و از دادن زکات سر باز زد،و نه تنها دیگر بنماز حاضر نمیشد،بلکه کارش به انکار زکات و هلاکت رسید. و
ما􀀀 إِنَّ » : گرنه در مورد بندگان کافر که خداوند به آنان ثروت داده و موجب ظلم و فساد هم هستند،و قرآن دربارة آنان میفرماید
به آنان مهلت میدهیم تا بر گناهشان افزوده شود. و نیز در مورد برخی از بندگان مؤمن مانند حضرت « دادُوا إِثْماً 􀀀 نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْ
سلیمان(ع)و دیگران هم می بینیم که خداوند ثروت داده در عین حال که ستم نکرده اند،بنا بر این آیه مخصوص به بعضی از
مؤمنین است که خداوند میداند ظرفیت ندارند و ثروت صلاحشان نیست،و مؤید ما روایت نبوي است(مترجم)
ا قَنَطُوا) 􀀀 (وَ هُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ م
یعنی:پس از آنکه مردم از فرود آمدن باران ناامید شدند خداوند باران برایشان فرو می فرستد،غیث به باران سودمند گویند که
بوقت ببارد،اما مطر گاهی سودمند است،و گاهی زیانبخش چه در وقت ببارد یا بی وقت.
و علت اینکه خداوند پس از نومیدي باران میفرستد،براي آنکه موجب شکر گزاري بیشتر و تعظیم او و آگاهی بر اهمیت
احسان حضرتش گردد.
(وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ)
یعنی بوسیلۀ فرستادن باران و روئیدن گیاهان و درختان خداوند نعمتهاي خود را در همه جا منتشر میسازد.
(وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ)
یعنی او است صاحب اختیار و سرپرست بندگان که امور و مصالح آنان را تقدیر و تدبیر میفرماید،و او است خدایی که در
تمامی کارهایش شایستۀ ستایش است زیرا جز احسان و نعمت بخشی کاري ندارد.
اتِ وَ الْأَرْضِ) 􀀀 ماو 􀀀 اتِهِ خَلْقُ السَّ 􀀀 (وَ مِنْ آی
خلقت آسمانها و زمین نشانۀ بزرگ خدا شناسی است،زیرا در آفرینش اینها قدرتی عظیم بکار رفته و با آن همه شگفتیها و
انواع و اقسام گوناگون موجودات که در آنها وجود دارد بجز خداي قادر کسی یاراي آفرینش آن را ندارد.
دابَّهٍ) 􀀀 ما مِنْ 􀀀 ا بَثَّ فِیهِ 􀀀 (وَ م
و نیز اینهمه موجودات زنده که در آسمانها و زمین پراکنده نموده است نشانه اي است از او،دابه از نظر لغت بجنبنده گویند،بنا
بر این تمامی حیوانات را شامل میگردد.
شاءُ قَدِیرٌ) 􀀀 ذا یَ 􀀀 ی جَمْعِهِمْ إِ 􀀀 (وَ هُوَ عَل
و هر گاه خداوند بخواهد این موجودات زنده را پس از میراندنشان میتواند در صحراي محشر گرد آورد،و این عمل براي او
سخت نیست.
ص : 142
ما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ) 􀀀 صابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِ 􀀀 ا أَ 􀀀 (وَ م
یعنی اي انسانها هر مصیبتی که بر اقتصاد شما یا بر جانهاي شما وارد می آید در اثر گناهانی است که انجام میدهید،البته
خداوند بسیاري از گناهان شما را می بخشد،و شما را بخاطر آنها مجازات نمیفرماید.
حسن گفته است:آیه مخصوص است به حدودي که بعنوان مجازات انسانها استحقاق آن را پیدا میکنند.
قتاده گفته است:این آیه اعم از هر مصیبتی است.
از علی(ع)روایت شده است که رسول خدا(ص)فرمودند:بهترین آیه اي که در کتاب خدا نازل شده همین آیه است،یا
علی:هیچ خراش چوبی،و هیچ زمین خوردنی نیست مگر آنکه بواسطۀ گناهی است که انسان انجام داده،و هر گناهی را که
خداوند در دنیا عفو کند،بزرگترین از آنست که در آخرت هم انسان را بخاطر آن مجازات فرماید،و گناهانی را که در دنیا
مکافات فرموده عادل تر از آنست که در آخرت انسان را دوباره بخاطر آن بمجازات برساند.
ولی عمومیت ندارد-که بتوان گفت تمام مصیبتهاي بخاطر « هر مصیبتی » اهل تحقیق گفته اند:این آیه گرچه بلفظ عام وارد شده
گناه است-زیرا مصیبتهاي اطفال و دیوانگان که تکلیفی ندارند،و نیز مصیبتهاي مؤمنین و اولیاء خدا که گناهی ندارند از این
کل مستثنی خواهند بود،و نیز پیامبران و امامان هر چند معصوم هستند ولی با مصیبتهایی که می بینند آزمایش شده و با صبر بر
این مصائب ترفیع درجه یافته بثوابهاي عظیمی نائل میگردند.
ص : 143
نظم آیات:
وجه ارتباط این آیه با آیات قبلی آنست که خداوند در آیات قبلی نعمتهاي بزرگ خود را نسبت به بندگان بیان فرمود،و
اینک میفرماید که خداوند هیچ مصیبتی بر سرتان نمی آورد مگر بخاطر گناهانی که از شما سر میزند.
ص : 144
35- سورة شوري-آیات 31
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 31 تا 35
اشاره
لامِ ( 32 ) إِنْ یَشَأْ 􀀀 وارِ فِی اَلْبَحْرِ کَالْأَعْ 􀀀 اتِهِ اَلْجَ 􀀀 لا نَصِ یرٍ ( 31 ) وَ مِنْ آی 􀀀 اَللّ مِنْ وَلِیٍّ وَ
􀀀
ا لَکُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 ا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 وَ م
ما کَسَبُوا وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ ( 34 ) وَ 􀀀 صَبّ شَکُورٍ ( 33 ) أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِ
ارٍ 􀀀 اتٍ لِکُلِّ 􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 ی ظَهْرِهِ إِنَّ فِی 􀀀 اکِدَ عَل 􀀀 فَی رَو یُسْکِنِ اَلرِّیحَ ظَْلَلْنَ
( ا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ ( 35 􀀀 ا م 􀀀 اتِن 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 یَعْلَمَ اَلَّذِینَ یُ
ترجمۀ آیات:
-31 در روي زمین راه فراري ندارید،و غیر از خدا سرپرست و یاوري هم ندارید.
-32 و از جمله نشانه هاي خداوند کشتیهاي کوهپیکري است که در دریا رفت و آمد دارند.
-33 اگر خدا بخواهد باد را آرام سازد تا کشتیها روي آبهاي دریا راکد و بی حرکت مانند،و در این نشانه ها براي صبر
پیشگان و سپاسگزاران عبرتهاي فراوان است.
-34 یا آنکه آنان را بسبب گناهانشان عذاب کرده،و بسیاري از آنان را عفو کند.
ص : 145
-35 تا آنان که آیات ما را انکار میکنند بدانند که راه فراري ندارند.
قرائت آیات:
را هنگام وصل و وقف بدون یاء قرائت کرده اند،ولی بقیه جوار را جواري با اثبات یاء در وصل « جوار » اهل کوفه و ابن عامر
خوانده اند،و ابن کثیر و یعقوب در وقف نیز با یاء خوانده اند.
را بنصب خوانده اند. « و یعلم » را برفع خوانده اند، و بقیه « و یعلم الذین یجادلون » و اهل مدینه و ابن عامر
دلیل قرائت:
ابو علی گوید:قیاس در جواز همان جواري با اثبات یاء است،کسانی که یاء را حذف کرده اند،گرچه حذف یا در این موارد
خلاف قیاس است ولی آن قدر در کلام عرب زیاد شده است که بصورت یک قیاس مستمر در آمده است.
را برفع خوانده است آن را جملۀ مستأنفه گرفته،زیرا بعد از جزاء شرط آمده است و جاي استیناف است،و اگر « یعلم » و هر کس
هم بخواهی میتوانی آن را برفع بخوانی بنا بر اینکه خبر مبتداي محذوف باشد.
و کسانی که آن را بنصب خوانده اند باین دلیل است که قبل از آن شرط و جزاء وجود دارد،و هیچکدام این دو ترکیب واجب
نیست،در شرط می گویی:
و نصب بعد از شرط « ان یکن اتیان منک و اعطاء اکرمک » بنصب تعطینی که تقدیر چنین است « ان تأتنی و تعطینی اکرمک »
هنگامی که با فاء چیزي را بر آن شرط عطف کنیم بهتر است از نصب بوسیلۀ فاء بعد از جزاء شرط،و اما قول شاعر عرب که
گفته است:
ص : 146
و من لا یقدم رجله مطمئنه »
« فیثبتها فی مستوي الأرض یزلق
اینجا نصب بدان جهت نیکو است که جمله شرطیه منفی است.
بنا بر مختار سیبویه نصب در عطف بر جزاء شرط است،بنا بر این سیبویه « ان تأتنی و تکرمنی فاکرمک »: و اما عطف بر شرط مثل
در صورتی که آن را استیناف نگیري که از ما قبلش بریده شود، و مرفوع گردد،و گمان « و یعلم الذین یجادلون »: اختیار میکند
میکند که معطوف بر جزاء شرط شباهت دارد بقول شاعر:
(1) « و الحق بالحجاز فاستریحا ...»
و سپس سیبویه گفته است:لکن اگر کسی در عطف بر جزاء شرط نصب دهد بهتر است از این مورد،زیرا فعلی واقع نمیسازد
مگر آنکه از دیگري فعلی واقع شود،پس بمنزلۀ غیر واجب است.
2)بنصب فیغفر خوانده اند. ) « شاءُ 􀀀 اللّ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَ
􀀀
حاسِبْکُمْ بِهِ هُ 􀀀 یُ» : سیبویه نقل میکند که بعضی از قراء در آیۀ
.( و نیز شعري از اعشی را شاهد آورده است در مورد نصب معطوف بر جزاء بوسیلۀ فاء ( 3
ص : 147
که گویندة آن مغیره بن حنین است،که شاهد در فأستریحا است که «... سأترك ناقتی لبنی تمیم » : 1) اول شعر چنین است -1
نیز خوانده شده است که « لاستریحا » آن را بنصب خوانده ایم با اینکه خبر است،و بعد از فاء أن ناصبه در تقدیر گرفته ایم،ولی
بنا بر آن دیگر شاهد مثال نخواهد بود و تقدیر أن ناصبه بعد از لام طبیعی است،رجوع شود بجلد اول الکتاب سیبویه صفحۀ
495 پاورقی عین الذهب(کاظمی)
. 2) سورة بقره آیه 284 -2
قال »: 3) الکتاب سیبویه جلد 1 صفحۀ 524 عبارت سیبویه اینست -3
و من یغترف عن اهله لم یزل یري »
مصارع مظلوم مجرا و مسحبا
و تدفن منه الصالحات و ان یسئ
( یکن ما أساء النار فی رأس کبکبا ( 1
.
و این شعر دلیل است براي کسانی که و یعلم را بنصب خوانده اند.
لغات آیات:
الأعلام-بمعنی کوه ها و جمع علم است خنساء شاعر گفته است:
و ان صخرا لتأتم الهداه به »
« کانّه علم فی راسه نار
در صورتی که آن کار را شبانه روز انجام دهد. « ظل یفعل کذا »: فیظللن-یعنی ادامه میدهند و ثابت می مانند،گفته میشود
بمعنی چیزهاي ثابت است. « جمع راکد »- رواکد
یوبقهن-ایباق بمعنی بهلاکت رساندن و تلف کردن است،و بق الرجل یبق و وبق یوبق یعنی:هلاك شد.
محیص-بازگشت گاه و پناگاه.
(3
عطف بوسیله فاء از عبارت مصنّف اشتباه است چون بحث سیبویه در مورد عطف بر « و لفظ »... (الأعشی فیما جاز من النصب
در شعر « و تدفن » جزاء بوسیلۀ فاء و واو هر دو است بنا بر این همانگونه که مرحوم شعرانی توهم فرموده اند گمان نکنید که
میبود تا غرض ما تأمین شود(کاظمی) « فتدفن » اعشی باید
ص : 148
1) مقصود شاعر از این شعر این است که هر کس از اهلش دور افتد مظلوم خواهد گشت،و همه جا با شکست مواجه -1
میشود،اگر اعمال نیک انجام دهد کارش را دفن کنند،و اگر عمل زشتی انجام دهد بدیش شهرة آفاق گردد آن گونه که
است که بوسیلۀ واو بر جزاء عطف شده و منصوب خوانده شده است. « و تدفن » آتش بر روي کوه بلند،در این شعر شاهد در
معنی آیات:
ا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ) 􀀀 (وَ م
یعنی:اي مشرکین!شما هر جا که باشید نمیتوانید مرا عاجز سازید،و راه فراري در روي زمین ندارید،و در این آیه خداوند
بندگان خود را بپرستش خویش فرا میخواند،و آنان را تشویق میکند که فرمانش را اطاعت کنند،و از انجام محرمات بپرهیزند.
لا نَصِیرٍ) 􀀀 اللّ مِنْ وَلِیٍّ وَ
􀀀
ا لَکُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 (وَ م
شما کسی را در برابر خداوند ندارید که بتواند عذاب او را از شما دفع کند،و شما را بر ضد او یاري دهد.
لامِ) 􀀀 وارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْ 􀀀 اتِهِ الْجَ 􀀀 (وَ مِنْ آی
یکی از دلائل خداوند که نشانۀ قدرتهاي اختصاصی پروردگار است این کشتیهایی است که بسان کوه هایی بر افراشته در دریا
حرکت میکنند.
ی ظَهْرِهِ) 􀀀 اکِدَ عَل 􀀀 (إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَو
یعنی:اگر خداوند بخواهد باد را از حرکت می اندازد،و در نتیجه کشتیها روي آب دریا راکد میمانند و از جاي خود حرکت
نمی نمایند،زیرا آب دریا خود بخود حرکتی ندارد،و اگر باد نیاید کشتیها(ي بادي)در دریا بی حرکت خواهند ماند،و خداوند
بزرگ باد را سبب حرکت کشتیها در دریا قرار داده است،و وزش باد را در جهتی قرار داده است که کشتی میخواهد به آن
سو حرکت کند.
صَبّ شَکُورٍ)
ارٍ 􀀀 اتٍ لِکُلِّ 􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 (إِنَّ فِی
اینها همه نشانه هایی است روشن براي تمام کسانی که در اجراي فرمان خدا صبر میکنند،و بر نعمتش شکر نمایند،و بعضی
گفته اند یعنی:صبر کنندگان بر سواري کشتی،و شکر گزاران بر حرکت آن و رسیدن بساحل.
ما کَسَبُوا) 􀀀 (أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِ
یعنی:اگر خداوند بخواهد باد را ساکن کند،یا
ص : 149
آنکه جریان باد را شدت دهد تا کشتیها را با سرنشینانش بجرم گناهانشان در دریا غرق کند.
(وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ)
یعنی:و بسیاري از سرنشینان کشتیها را می بخشد، و آنان را غرق نمیکند،و آنان بخاطر گناهانشان در دنیا عذابشان نمیکند.
ا) 􀀀 اتِن 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 (وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُ
یعنی:آنان که در مورد ابطال ما و دفع آن مجادله و گفتگو میکنند:
ا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ) 􀀀 (م
اینان پناهگاهی ندارند که به آنجا باز گردند و پناهنده شوند،و این معنی از سدي نقل شده است.
ص : 150
40- سورة شوري-آیات 36
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 36 تا 40
اشاره
ائِرَ 􀀀 ی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ( 36 ) وَ اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَب 􀀀 ی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَل 􀀀 اَللّ خَیْرٌ وَ أَبْق
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 ا وَ م 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اعُ اَلْحَی 􀀀 ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَت 􀀀 فَ
اهُمْ 􀀀 مِمّ رَزَقْن
ا􀀀 و ي بَیْنَهُمْ 􀀀 اَلصَّلا وَ أَمْرُهُمْ شُور ه􀀀 أَق ام 􀀀 جابُوا لِرَبِّهِمْ وَ وُا 􀀀 ا غَضِ بُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ( 37 ) وَ اَلَّذِینَ اِسْتَ 􀀀 إِذ م ا􀀀 و واحِشَ 􀀀 اَلْإِثْمِ وَ اَلْفَ
لا یُحِبُّ 􀀀 اَللّ إِنَّهُ
􀀀
ا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی هِ 􀀀 ا فَمَنْ عَف 􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُه 􀀀 صابَهُمُ اَلْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ ( 39 ) وَ جَ 􀀀 ذا أَ 􀀀 یُنْفِقُونَ ( 38 ) وَ اَلَّذِینَ إِ
( اَلظّ ( 40
􀀀
الِمِینَ
ترجمۀ آیات:
-36 آنچه بشما داده شده است بهره هایی است مربوط بزندگی دنیا،امّا آنچه نزد خدا است بهتر و ماندنی تر است،و آن
مخصوص مؤمنینی است که با داشتن ایمان بر خداي خود اعتماد و توکل می نمایند.
-37 کسانی که از گناهان کبیره و کارهاي زشت دوري میکنند،و هر گاه خشم کنند ببخشند.
-38 و آنان که پروردگارشان را اجابت کرده،نماز بر پا میدارند،و کارشان را در میان خود بمشورت گذارند،و از هر چه به
ایشان روزي داده ایم
ص : 151
انفاق کنند.
-39 آنان که چون ستم بدیشان رسد در فکر انتقام بر آیند.
-40 سزاي هر ستمی ستمی است مانند آن،و هر کس ببخشد و اصلاح کند پاداش او با خداوند است،که خداوند ستمکاران را
دوست ندارد.
قرائت آیات:
کبائر » بصیغۀ مفرد خوانده اند،ولی بقیۀ قراء « کبیر الأثم » را در آیۀ 37 « کبائر الاثم » اهل کوفه بجز عاصم در اینجا و در سورة نجم
بصیغۀ جمع خوانده اند. « الأثم
دلیل قرائت:
1)و کسانی که مفرد خوانده اند جایز است که از آن ارادة ) « ا تُنْهَوْنَ عَنْهُ 􀀀 ائِرَ م 􀀀 إِنْ تَجْتَنِبُوا کَب » : دلیل قرائت جمع این آیه است
2)و در حدیث هم لفظ مفرد آمده است که منظور از آن ) « ا􀀀 لا تُحْصُوه 􀀀 اللّ
􀀀
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ هِ » : جمع کرده باشند مانند این آیه
.« منعت العراق درهمها و قفیزها »: جمع است
اعراب آیات:
« ا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ 􀀀 ذا م 􀀀 وَ إِ »
جایز است ضمیر هم در این آیه تأکید باشد از ضمیر در غضبوا،و یغفرون جواب اذا است،و نیز جایز است هم مبتداء باشد و
یغفرون خبر آن.
تأکید است براي ضمیر اصابهم،و اگر « هُمْ یَنْتَصِرُونَ » و هم چنین هم در
ص : 152
. 1) سورة نساء 4-آیۀ 31 -1
. 2) سورة ابراهیم 14 -آیۀ 34 -2
را وصف ضمیر مزبور بگیر،و نیز ممکن است هم را مبتدا فرض کنی. « هم » هم خواستی
بر آن دلالت دارد. « هُمْ یَنْتَصِرُونَ » و بر طبق قول سیبویه باید هم فاعل فعل مقدري باشد که
معنی آیات:
آن گاه خداوند این مردمی که توصیفشان گذشت مورد خطاب قرار داده میفرماید:
ا) 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 اعُ الْحَی 􀀀 ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَت 􀀀 (فَ
یعنی:آن اموالی که بشما داده شده است بهره هایی از کالاي زندگی دنیا که از آن چند روزي بهره برداري میکنید و سپس
خواهید مرد،و ثروت بعد از شما بر جا خواهد ماند،یا آنکه پیش از مرگتان از بین خواهد رفت.
ی)􀀀 اللّ خَیْرٌ وَ أَبْق
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 (وَ م
و آنچه از ثواب و نعمتها و پاداشهایی که خداوند بمنظور پاداش مطیعان براي آنان مهیا ساخته است از این بهره هاي اندك
زودگذر بهتر و باقی تر است.
ی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ) 􀀀 (لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَل
براي آنان که به یگانگی خدا و آنچه که تصدیق آن واجب است ایمان آورده،و کارهاي خود را بخدا واگذارده اند و میدانند
که جریان امورشان از جانب خداوند بوده و بتدبیر نیکوي او انجام میگیرد،و بدرگاه او زاري و دعا کرده،به پیشگاهش انابه
میکنند.
واحِشَ) 􀀀 ائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَ 􀀀 (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَب
اللّ خیر و
􀀀
و ما عند ه »: بنا بر این معنی اینطور خواهد شد « لِلَّذِینَ آمَنُوا » جایز است که محل الذین جرّ باشد که عطف شده باشد بر
یعنی:آنچه نزد خدا است بهتر و باقی تر است براي « ابقی للمؤمنین المتوکّلین علی ربهم المجتنبین کبائر الأثم و الفواحش
مؤمنین
ص : 153
که بر پروردگارشان توکل نموده از گناهان کبیره و فحشاء دوري می نمایند.
آنان که از » و نیز جایز است محلش مرفوع باشد بنا بر ابتدائیت که خبرش محذوف است بنا بر این ترکیب معنی چنین میشود
.« گناهان کبیره و فحشاء دوري میجویند و هر گاه غضب کنند طرف خود را عفو می نمایند
ا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ) 􀀀 ذا م 􀀀 (وَ إِ
یعنی:هر گاه در اثر ستمی که به آنان رسیده است خشمناك شوند،طرف خود را می بخشند،فواحش جمع فاحشه است که
عبارت باشد از زشتترین عمل،و مغفرت در آیه مربوط به ستمهایی است که نسبت به آنان میشود،که اگر آن را عفو کنند
کاري است پسندیده و شایستۀ ستایش،امّا آن قسمت که مربوط بحقوق الهی و حدود واجبه است اما حق عفو کردن آن
قسمت را ندارد،و نمیتواند افراد مرتد و مانند آن را عفو کند ( 1)،و سپس خداوند بر صفات آنان افزوده میفرماید:
جابُوا لِرَبِّهِمْ) 􀀀 (وَ الَّذِینَ اسْتَ
یعنی:نسبت به دعوت پروردگارشان که آنان را به امور دین دعوت کرده است پاسخ مثبت داده اند.
لاهَ) 􀀀 امُوا الصَّ 􀀀 (وَ أَق
یعنی:نماز را در اوقات خود مرتب با شرائطش میخوانند.
ي بَیْنَهُمْ) 􀀀 (وَ أَمْرُهُمْ شُور
گفته میشود:این موضوع میان ایشان بشوري
ص : 154
هر کس خشم خود را فرو نشاند »: 1) تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 582 در تفسیر این آیه از امام باقر(ع)روایت شده است -1
در حالی که قدرت بکار بردن آن را دارد خداوند روز قیامت قلب او را سرشار از امنیت و ایمان میکند،و فرمودند:هر کس
.« بهنگام هوس و ترس و خشم خود را حفظ کند خداوند بدنش را بر آتش دوزخ حرام میکند
از مشاوره است،و آن عبارتست « فعلی » گذاشته شده است،هنگامی که پیرامون آن با یکدیگر بمشورت پردازند،شوري بر وزن
از گفتگو پیرامون موضوعی تا حق ظاهر گردد،مؤمنین هیچگاه در کارهاي خود تکروي نمیکنند،و با دیگران هم مشورت
میکنند.
بعضی گفته اند:منظور این آیه انصار است که پیش از اسلام و پیش از ورود حضرت رسول(ص)بمدینه دور یکدیگر جمع
شدند و مشورت کردند،و سپس بر طبق آن عمل نمودند،و خداوند در این آیه آنان را مدح فرمود.
از ضحاك نقل شده است که این شوري عبارتست از مشورت انصار هنگامی که شنیدند پیامبر اسلام(ص)ظهور کرده و نقباء
بر او وارد شده اند،در خانۀ ابی ایوب جمع شدند که بحضرتش ایمان آورده او را یاري نمایند.
و این آیه دلالت دارد بر ثواب مشورت در امور و اهمیت آن،از پیامبر خدا (ص)روایت شده است که فرمودند:
اهُمْ یُنْفِقُونَ) و از روزي 􀀀 مِمّ رَزَقْن
ا 􀀀 و )َ «. هیچگاه شخصی با دیگري مشورت نمی کند مگر آنکه براه نیک راهنمایی میگردد »
خویشتن در راه فرمانبري خداوند و راه خیر انفاق میکنند.
صابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ) 􀀀 ذا أَ 􀀀 (وَ الَّذِینَ إِ
از سدي نقل شده یعنی:
مومنین بر کسانی که به آنان ستم کرده اند بی آنکه ستمگري کنند پیروزي میجویند از ابی مسلم نقل شده است یعنی:برخی
بیاري دیگري میشتابند،بنا بر این ینتصرون بمعنی یتناصرون است همانگونه که یختصمون بمعنی یتخاصمون آمده است.
ص : 155
از عطاء نقل شده است منظور این آیه مؤمنینی است که کفار آنان را از مکّه بیرون کردند،و نسبت به آنان ستم نمودند،و
سپس خداوند در روي زمین به آنان قدرت بخشید تا آنکه بر کفاري که به آنان ستم کرده بودند پیروز گشته انتقام خویش
گرفتند.
از ابن زید است که خداوند مؤمنین را به دو دسته تقسیم فرموده است یک دسته کسانی که آنان را که به ایشان ستم کرده اند
و دستۀ دیگري که از « ا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ 􀀀 ذا م 􀀀 وَ إِ » می بخشند و آنان همان افرادي هستند که پیش از این آیه وصفشان گذشت
ستم کنندگان انتقام میگیرند،و آنان کسانی هستند که در این آیه از آنان یاد شده است،هر کس انتقام گیرد و حق خویشتن
باز ستاند البته در صورتی که از حدود الهی پا فرا ننهد خداي را اطاعت کرده است،و هر کس که خداي را اطاعت کند
پسندیده است.
آن گاه خداوند حدود انتقام گیري را بیان کرده میفرماید:
ا) 􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُه 􀀀 (وَ جَ
از ابن نجیح و سدي و مجاهد است که این پاداش عبارتست از پاسخگویی دشنام هر گاه کسی به انسان گفت:خداوند ذلیلت
کند،باید در پاسخ او بگوید:خداوند ترا ذلیل کند بی آنکه زیاده روي کرده باشد.
از مقاتل نقل شده است که منظور انتقام گرفتن در زخمهایی است که بر انسان وارد میشود،یا خونی که انسان طلبکار میشود.
نامیده شده است بخاطر تقابل با اولی است.همانگونه که در جاي دیگر قرآن آمده است « سیّئه » و اینکه دومی هم در این آیه
یعنی:هر کس نسبت بشما تجاوز کرد نسبت به او همانند تجاوزي که « ي عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ 􀀀 فَمَنِ اعْتَد »
ص : 156
.( انجام داده است تجاوز کنید ( 1
سپس خداوند مسئلۀ عفو را پیش کشیده میفرماید:
اللّ )
􀀀
ا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی هِ 􀀀 (فَمَنْ عَف
یعنی:هر کس عفو کند کسی را که میتواند از او انتقام بگیرد و میان خود و خداي خویشتن را اصلاح نمود پاداش او را
خداوند خواهد داد.
الظّ )
􀀀
لا یُحِبُّ الِمِینَ 􀀀 (إِنَّهُ
آن گاه خداوند بیان میفرماید:اینکه مظلوم را وادار به عفو ظالم کرده است نه بدان جهت است که خداوند ستمگر را دوست
دارد،بلکه بدان جهت که با این برنامه میخواهد پاداشی بسیار عظیم را بر مظلوم عرضه فرماید،و براي آنست که خداوند نیکی
و عفو را دوست دارد.
یعنی:خداوند در هنگام انتقام،انتقام گیرنده اي را که ظالم باشد،و از حق خودش « الظّ
􀀀
لا یُحِبُّ الِمِینَ 􀀀 إِنَّهُ » : و بعضی هم گفته اند
تجاوز کند یا هر ستمگر دیگري را دوست ندارد.
عمومیت دارد در وجوب همکاري مسلمانان با یکدیگر براي پیروزي بر « هُمْ یَنْتَصِ رُونَ ...» و بعضی دیگر گفته اند:آیۀ اولی
ستمگران بحقوقشان،ولی این آیه مخصوص است بکسی که میخواهد در مورد حق شخصی خودش نسبت بکسی که باو ستم
کرده است از او انتقام بگیرد یا او را عفو کند.
از پیامبر خدا(ص)روایت شده است که فرمودند:
روز قیامت که میشود منادي نداء میکند:هر کس پاداشش با خدا است وارد بهشت گردد،میگویند:چه کسی اجرش با خدا »
.« است؟میگویند:آنان که مردم را عفو میکرده اند،ایندسته بدون حساب وارد بهشت میشوند
ص : 157
1) تفسیر کشاف جلد 4 صفحۀ 229 هر دو فعل هم اولی و هم دومی که مکافات آنست سیّئه میباشند،زیرا کسی که بر او -1
یعنی اگر چیزي که آن را بد میدانند « ذِهِ مِنْ عِنْدِكَ 􀀀 وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا ه » : وارد میشود از آن بدش میآید،بدلیل این آیه
به آنان برسد...
45- سورة شوري-آیات 41
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 41 تا 45
اشاره
اَلنّ وَ یَبْغُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ
اس 􀀀 ا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ ( 41 ) إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَی اَلَّذِینَ یَظْلِمُونَ 􀀀 فَأُول م ئِکَ 􀀀 ب ظُلْمِهِ وَ لَمَنِ اِنْتَ َ ص رَ عَْدَ
ما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَي 􀀀 اَللّ فَ
􀀀
ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ اَلْأُمُورِ ( 43 ) وَ مَنْ یُضْ لِلِ هُ 􀀀 ذابٌ أَلِیمٌ ( 42 ) وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ 􀀀 ئِکَ لَهُمْ عَ 􀀀 أُول
خاشِعِینَ مِنَ اَلذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ 􀀀 ا 􀀀 راهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْه 􀀀 ی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ ( 44 ) وَ تَ 􀀀 ذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِل 􀀀 لَمّ رَأَوُا اَلْعَ
ا􀀀 اَلظّ
􀀀
الِمِینَ
( ذابٍ مُقِیمٍ ( 45 􀀀 اَلظّ فِی عَ
􀀀
لا إِنَّ الِمِینَ 􀀀 امَهِ أَ 􀀀 خاسِرِینَ اَلَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 الَ اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اَلْ 􀀀 وَ ق
ترجمۀ آیات:
-41 آنان که پس از ستم دیدن در فکر انتقام گرفتن بر آیند بر این افراد ایرادي نیست.
-42 ایراد بر آن کسان است که بمردم ستم میکنند،و بناحق در زمین تجاوز می نمایند،این افراد عذابی دردناك در پیش
خواهند داشت.
-43 و هر کس صبر کند و درگذرد این عمل از کارهاي مهم است.
ص : 158
-44 و آنکه را خدا گمراه ساخت،بعد از خدا سرپرستی نخواهد یافت، و خواهی دید که ستمگران همین که روز قیامت عذاب
الهی را ببینند میگویند:آیا راهی براي بازگشت هست؟.
-45 و آنان را می بینی هنگامی که نزدیک جهنمشان برند از ذلت بفروتنی افتاده،با گوشۀ چشم نگاهی مخفیانه بجهنم
اندازند،و مؤمنین گویند:
براستی که زیانکاران اینانند که در روز قیامت خودشان و خاندانشان را تباه ساخته اند،آگاه باشید که ستمگران در عذابی
همیشگی بسر خواهند برد.
اعراب آیات:
بر آن دلالت دارد،همانگونه خداوند سبحان « وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ » : جواب قسمی است که قوله « ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 􀀀 إِنَّ » جملۀ
. « لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ 􀀀 لَئِنْ أُخْرِجُوا » فرموده است
لَمَنْ » : جمله اي است در موضع خبر مبتدایی است که عبارتست از « ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ 􀀀 إِنَّ » : و نیز گفته شده است که جملۀ
و براي اجتناب از طول سخن حذف این مقدرات نیکو است. « ان ذلک منه لمن عزم الأمور »: و تقدیرش چنین است ، « صَبَرَ وَ غَفَرَ
منصوب است. « یعرضون » بنا بر حالیت از ضمیر در « خاشعین » و جملۀ
.« تراهم » در موضع نصب است بنا بر اینکه حال باشد از ضمیر در « یعرضون » و جملۀ
معنی آیات:
آن گاه خداوند از انتقام گیرنده یاد کرده میفرماید:
ص : 159
ا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ) 􀀀 ئِکَ م 􀀀 (وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُول
یعنی:کسی که به خاطر حق خود دست به انتقام جویی زند و نسبت به ستم کننده اش بی عدالتی نکند گناهی ندارد ( 1)و
یعنی بعد از آنکه مظلوم واقع شده است،و نسبت به او تجاوز گردیده است،مظلوم « بَعْدَ ظُلْمِهِ » اینکه ظلم را بمظلوم نسبت داده
حق خود را میگیرد،بنا بر این انتقام گیرندگان گناهی و مجازات یا سرزنشی ندارند،و از این قبیل است که مصدر بمفعول
.« من دعاء الخیر »: اضافه شده باشد این جمله است
ص : 160
1) در آیات قرآن و روایات بسیاري عفو و بخشودن ظالمی که نسبت به انسان ستم کرده است جزء صفات بسیار حمیده -1
معرفی شده است،ولی باید دانست که این معنی کلیت ندارد،و تنها در موردي است که انسان تشخیص دهد بخشودن ستمگر
بصلاح است،مانند آنکه طرف از روي نادانی ستم کرده و پشیمان شده است که اگر او را به بخشد بهتر از آنست که از او
انتقام بگیرد،و عفو و گذشت او اثرش بیشتر است از انتقام،اما اگر چنین نباشد و عفو و گذشت ظالم را بیشتر در ستمگریش
جري میکند،اینجا اگر کسی انتقام بگیرد بهتر است،این قسمت از آیه نظر بمورد دوّم دارد،اینک توجه شما را بتفسیر جالبی که
از امام زین العابدین(ع)در مورد این آیه رسیده است جلب میکنیم. تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 585 بنقل از رساله الحقوق
اما حق آن کس که نسبت بتو بدي کرده است آنست که او را ببخشی،ولی اگر دانستی که »: امام زین العابدین (ع)که فرمودند
« ا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ 􀀀 ئِکَ م 􀀀 وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُول » : بخشیدن زیان دارد از او انتقام میگیري،خداوند بزرگ میفرماید
النّ )
اس􀀀 (إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ یعنی:گناه و عذاب مربوط بکسانی است که ابتداء و بنا حق نسبت بمردم ستم میکنند.
ذابٌ أَلِیمٌ) 􀀀 ئِکَ لَهُمْ عَ 􀀀 (وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُول
الیم یعنی درد آور.
ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) 􀀀 (وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ
یعنی:کسی که در راه خدا تحمل مشقت کند و طرف خود را ببخشد و انتقام نگیرد این صبر و گذشت از اموري ثابت است
که خداوند بدان فرمان داده و آن را نسخ نفرموده است.
عبارت است از گرفتن عالی ترین امر در مورد رسیدن بثواب و پاداش الهی. « عَزْمِ الْأُمُورِ » : و بعضی گفته اند
ما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ) 􀀀 اللّ فَ
􀀀
(وَ مَنْ یُضْلِلِ هُ
یعنی:هر کس خداوند او را از رحمت خود و بهشتش دور سازد،بجز از خدا یاوري نخواهد داشت،و بعضی گفته اند:یعنی هر
کس را خداوند بسزاي انکار و عنادش عذاب کند،پشتیبانی نخواهد داشت که در کارش دخالت کند و عذاب الهی را از او
دفع نماید.
ذابَ) 􀀀 لَمّ رَأَوُا الْعَ
ا􀀀 الظّ
􀀀
(وَ تَرَي الِمِینَ
یعنی:اي محمد!خواهی دید
(1
و» : (در تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 129 روایتی در تأویل این آیه وارد شده است که حضرت باقر(ع)آیه را چنین میخواندند
و علی هو العذاب) یعنی:هنگامی که ستم کنندگان نسبت بحقوق آل )« تري الظالمین آل محمد حقّهم لما رأوا العذاب
محمد(ع)روز قیامت علی(ع)را که براي آنان موجب عذاب است می بینند میگویند آیا راهی براي بازگشت هست؟آري
.« علی(ع)عذاب آنان است زیرا که او قسیم نار و جنت است
ص : 161
ستمگران هنگامی که عذاب الهی را مشاهده نمودند.
ی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ؟) 􀀀 (یَقُولُونَ هَلْ إِل
میگویند:آیا راه بازگشتی بدنیا هست و آرزوي بازگشت بدنیا دارند.
ا) 􀀀 راهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْه 􀀀 (وَ تَ
و آنان را می بینی که پیش از ورود به جهنم آنان را بر جهنم عرضه میدارند.
خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ) 􀀀 (
آنان را می بینی که در حال عرضه شدن بر آتش آرام و فروتن بوده،از ذلتی که دارند زیر چشمی با ترس و لرز و دزدکی به
جهنم می نگرند،و این معنی از حسن و قتاده نقل شده است.
یعنی:زیر چشمی با ذلت نگرند. « طرف خفی »: و ابن عباس و مجاهد گویند
.( و بعضی دیگر گفته اند:با چشمی نیمه باز به دوزخ نگرند ( 1
امَهِ) 􀀀 خاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِی 􀀀 الَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْ 􀀀 (وَ ق
یعنی:هنگامی که روز قیامت مؤمنین مشاهده نمودند چه عذاب دردناکی بر ستمگران نازل میشود،و آنان را از حور العین و
نعمتهاي بهشتی بهره اي نخواهد بود گویند براستی که زیانکار این گروهند که خویشتن را تباه ساختند و از استفاده از نعمتهاي
بهشتی محروم شدند،و زن و فرزند و خویشاوندان را نیز از دست دادند و از آنان هم فایده اي نمی بینند.
ذابٍ مُقِیمٍ) 􀀀 الظّ فِی عَ
􀀀
لا إِنَّ الِمِینَ 􀀀 (أَ
خداوند میفرماید:بهوش باشید که ستمگران در عذابی دائمی و زوال ناپذیر خواهند بود.
ص : 162
1) در نسخۀ خطی اضافه دارد که بخاطر ترس از جهنم با چشمی نیمه باز بدان نگرند. -1
50- سورة شوري-آیات 46
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 46 تا 50
اشاره
لا􀀀 ما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ ( 46 ) اِسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ 􀀀 اَللّ فَ
􀀀
اَللّ وَ مَنْ یُضْ لِلِ هُ
􀀀
اءَ یَنْصُ رُونَهُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِی 􀀀 ا 􀀀 وَ م
إِنّ
􀀀
لاغُ وَ ا 􀀀 اكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا اَلْبَ 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 ا لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ ( 47 ) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَ 􀀀 ا لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ م 􀀀 اَللّ م
􀀀
مَرَدَّ لَهُ مِنَ هِ
اتِ وَ اَلْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 لِلّ مُلْکُ اَلسَّ
􀀀
سانَ کَفُورٌ ( 48 ) هِ 􀀀 ما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ اَلْإِنْ 􀀀 ا وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَهٌ بِ 􀀀 مِنّ رَحْمَهً فَرِحَ بِه
ا􀀀 اَلْإِن سانَ 􀀀 ذا أَذَقْنَا ْ 􀀀إِ
شاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ 􀀀 اثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَ 􀀀 راناً وَ إِن 􀀀 شاءُ اَلذُّکُورَ ( 49 ) أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْ 􀀀 اثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَ 􀀀 شاءُ إِن 􀀀 شاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَ 􀀀 ا یَ 􀀀 یَخْلُقُ م
(50)
ترجمۀ آیات:
-46 اینان بجز خدا یاورانی ندارند که آنان را یاري دهند،و هر کس را که خداوند گمراه ساخت راه بجایی نخواهند برد.
-47 پیش از آنکه روزي فرا رسد که از سوي خدا بازگشتی ندارد پروردگار خود را اجابت کنید،زیرا که در این روز
پناهگاهی نداشته قدرت انکار ندارید.
-48 اگر رویگردان شدند،ما تو را نگهبان آنان نساخته ایم،جز
ص : 163
ابلاغ چیزي بعهدة تو نیست،هر گاه از سوي خود رحمتی به انسان بچشانیم بدان سبب شادمان گردد،و هر گاه بسزاي کارهایی
که از پیش نموده اند مصیبتی بدانها روي آرد،انسان سخت ناسپاس است.
-49 سلطنت آسمانها و زمین از آن خدا است،آنچه بخواهد می آفریند بهر کس خواسته باشد دختر میدهد،و هر که را خواسته
باشد پسر میدهد.
-50 یا نر و ماده را بیکدیگر جفت سازد،و هر کس را که بخواهد عقیم می سازد،او دانا و توانا است.
معنی آیات:
آن گاه خداوند از ستمگرانی که یادشان کرده خبر میدهد و میفرماید:
اللّ )
􀀀
اءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِی 􀀀 ا 􀀀 (وَ م
یعنی:این کافران که در میان معبودان خود و نه در میان کسانی که در نافرمانی خدا از آنان اطاعت نموده اند یاورانی
ندارند،که در برابر خدا و عذابهایش آنان را یاري دهند،و عذاب خدا را از آنان دور سازند.
ما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ) 􀀀 اللّ فَ
􀀀
(وَ مَنْ یُضْلِلِ هُ
هر که را خدا گمراه ساخت بسوي بهشت راهی نخواهد داشت.
(اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ)
یعنی:دعوت پیامبر خدا(ص)را که شما را بسوي پروردگارتان فرا میخواند اجابت کنید،پیامبر شما را تشویق میکند و دعوت
میکند که راه اطاعت را در پیش گیرید،و تسلیم فرمان الهی باشید.
اللّ )
􀀀
لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ هِ 􀀀 (مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ
یعنی:پیش از آنکه روزي فرا رسد که دیگر پس از آن بازگشت بدنیا نیست.
جبائی گفته:پیش از آنکه روزي فرا رسد که احدي قدرت رد نمودن و دفع
ص : 164
کردن آن را ندارد،و آن روز قیامت است.
از ابی مسلم است که یعنی:پیش از آنکه روزي فرا رسد که نه رد خواهد شد و نه از وقتش عقب می افتد و آن روز مرگ
است.
ا لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ) 􀀀 (م
یعنی:روزي که پناهگاهی که شما را از عذاب خدا حفظ کند ندارید.
ا لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ) 􀀀 (وَ م
یعنی:در آن روز نمیتوانید انکار کنید،و عذاب الهی را تغییر دهید،و بعضی گفته اند یعنی:در آن روز یاوري انکار کننده
ندارید که بتواند عذابی را که بر شما وارد میشود انکار کند،سپس به پیامبرش میفرماید:
اكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً) 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَ
یعنی:اي پیامبر!اگر کافران از آنچه که بسوي آن دعوتشان میکنی رویگرداندند ما تو را مأمور نگهبانی آنان نساخته ایم که از
راه دین بیرون نروید،همانگونه که چوپان گوسفندان خود را نگهبانی میکند،تا پراکنده نشوند،از روگردان شدن آنان اندوه
بخود راه نده.
لاغُ) 􀀀 (إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَ
یعنی:تو وظیفه اي جز این نداري که مفاهیم اسلامی را به آنان ابلاغ کنی،و راه سعادت را به آنان نشان دهی.
ا) 􀀀 مِنّ رَحْمَهً فَرِحَ بِه
ا􀀀 الْإِن سانَ 􀀀 ذا أَذَقْنَا ْ 􀀀 إِنّ إِ
􀀀
(وَ ا
یعنی:هر گاه که ما نعمتی به انسان میرسانیم انسان را بغرور و فساد میکشاند،زیرا منظور از شادي در اینجا نوعی فساد و انکار
است،زیرا در این آیه نوعی مذمت و بدگویی از انسان شده است.
و بعضی هم گفته اند:منظور از رحمت در اینجا عافیت و صحّت است.
ما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ) 􀀀 (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ بِ
یعنی:اگر قحطی یا فقر و مرض
ص : 165
یا بلاي دیگري که آنان را ناراحت میکند به آنان برسد.
سانَ کَفُورٌ) 􀀀 (فَإِنَّ الْإِنْ
مصیبتها را بحساب می آورد امّا نعمتها را انکار می نماید،سپس خداوند بیان میفرماید که تمام نعمتها از جانب پروردگار
است.
اتِ وَ الْأَرْضِ) 􀀀 ماو 􀀀 لِلّ مُلْکُ السَّ
􀀀
( هِ
یعنی:حق تصرف در آسمانها و زمین و ما بین آنها و تدبیر امور آنها بر طبق حکمت از آن خداوند است.
شاءُ) 􀀀 ا یَ 􀀀 (یَخْلُقُ م
آنچه از انواع و اقسام موجودات که بخواهد می آفریند.
اثاً) 􀀀 شاءُ إِن 􀀀 (یَهَبُ لِمَنْ یَ
بهر کس از بندگانش که بخواهد دختر میدهد، و دیگر پسر نمیزاید.
شاءُ الذُّکُورَ) 􀀀 (وَ یَهَبُ لِمَنْ یَ
و بهر کس که بخواهد پسر میدهد،و دیگر دختر نمیزاید.
اثاً) 􀀀 راناً وَ إِن 􀀀 (أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْ
یعنی:شتران کوچک و بزرگم را « زوجت ابلی »: یعنی:یا آنکه به آنان هم فرزندان پسر میدهد،هم فرزندان دختر،عرب میگوید
.( گرد هم آوردم ( 1
ص : 166
1) تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 586 ،(در روایت ابی الجارود از حضرت باقر(ع)روایت شده است در تفسیر آیۀ فوق -1
شاءُ الذُّکُورَ یعنی به آنان 􀀀 اثاً فرموده اند یعنی به آنان دخترانی میدهد که با آنان پسر نمیدهد، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَ 􀀀 شاءُ إِن 􀀀 یَهَبُ لِمَنْ یَ
اثاً یعنی:بهر کس هم که بخواهد پسر و دختر را با هم میدهد 􀀀 راناً وَ إِن 􀀀 پسرانی میدهد که با آنان دختر نیست، أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْ
یعنی بیکنفر هم پسر و هم دختر میدهد). در روایت دیگري حضرت رضا(ع)از این آیه یک استفادة فقهی فرموده اند علل
الشرائع جلد 2 صفحۀ 524 چاپ نجف باب 302 (از محمد بن
مجاهد گوید:معنی آیه آنست که زن گاهی پسر و گاهی دختر دوباره پسر و باز هم دختر بزاید.
از ابن زید است که یعنی:دو قلو پسر و دختري با هم بزاید،یا آنکه دو پسر با هم یا دو دختر با هم بزاید.
و از محمد بن حنفیه است که یعنی:در یک شکم پسر و دختر هر دو جمع شود.
شاءُ عَقِیماً) 􀀀 (وَ یَجْعَلُ مَنْ یَ
قرار میدهد که داراي فرزند نشوند. « عقیم » و هر کس را از زنان و مردان که بخواهد
(إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ)
که او نسبت بمخلوقاتش دانا و در آفرینش آنها نیز توانا است.
(1
(سنان است که حضرت رضا(ع)جزء پاسخهایی که بمسائل او داده است نوشته اند:علت آنکه مال پسر براي پدر بدون اجازه
علاوه بر اینکه «... اثاً 􀀀 شاءُ إِن 􀀀 یَهَبُ لِمَنْ یَ » : اش حلال است اینست که پسر بپدر بخشیده شده است و دلیل آن این آیه است
مسئولیت نفقۀ پسر چه کوچک باشد چه بزرگ با پدر است،و نیز منسوب بپدر است و او را براي پدر فرا میخوانند بدلیل قوله
ولی مادر « انت و مالک لابیک » : و بدلیل فرمودة پیامبر خدا(ص)که میفرماید « اللّ
􀀀
ائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ هِ 􀀀 اُدْعُوهُمْ لِآب » عزّ و جلّ
اینطور نیست،نمیتواند از مال فرزند بدون اجازة پدرش چیزي بر دارد براي اینکه پدر مسئولیت مخارج پسر را بعهده دارد، ولی
هیچگاه مخارج فرزند بر مادر واجب نمیگردد)
ص : 167
53- سورة شوري-آیات 51
[ [سوره الشوري ( 42 ): آیات 51 تا 53
اشاره
ذلِکَ􀀀 شاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ( 51 ) وَ کَ 􀀀 ا یَ 􀀀 جابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ م 􀀀 اءِ حِ 􀀀 إِلاّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَر
􀀀
اَللّ
􀀀
کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ هُ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
ا وَ إِنَّکَ 􀀀 ادِن 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 اهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَ 􀀀 کِنْ جَعَلْن 􀀀 مانُ وَ ل 􀀀 ابُ وَ لَا اَلْإِی 􀀀 ا کُنْتَ تَدْرِي مَا اَلْکِت 􀀀 ا م 􀀀 ا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِن 􀀀 أَوْحَیْن
( اَللّ تَصِیرُ اَلْأُمُورُ ( 53
􀀀
لا إِلَی هِ 􀀀 ا فِی اَلْأَرْضِ أَ 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 اَللّ اَلَّذِي لَهُ م
􀀀
راطِ هِ 􀀀 راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 52 ) صِ 􀀀 ی صِ 􀀀 لَتَهْدِي إِل
ترجمۀ آیات:
-51 هیچ انسانی را نرسد که خداوند با او سخن گوید،مگر آنکه بوسیلۀ وحی،یا از پس پرده اي،یا آنکه رسولی فرستد که طبق
فرمان خدا براي مردم آنچه را که میخواهد وحی آورد،که خداوند والا و فرزانه است.
-52 و این چنین بسوي تو روحی را از امر خود وحی فرستادیم،تو قبلا نمیدانستی کتاب چیست و ایمان کدام است؟ولی ما
قرآن را نوري قرار دادیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم بوسیلۀ آن هدایت میکنیم، و تو مردم را براهی راست هدایت
میکنی.
ص : 168
-53 خداوندي که آنچه در آسمانها و زمین است مال او است،آگاه باشید که بازگشت هر کاري بسوي خداست.
قرائت آیات:
بنصب هر دو خوانده اند. « او یرسل و فیوحی » بسکون یاء خوانده،بقیّۀ قرّاء « فیوحی » برفع و « او یرسل » نافع
دلیل قرائت:
را نصب دهد خالی از این دو وجه نیست: « او یرسل » ابو علی گوید:هر کس
.« اللّ
􀀀
ان یکلمه ه » -1 یا اینکه عطف شده است بر جملۀ
-2 یا عطف شده است بر غیر این جمله.
یعنی:هیچ بشري « اللّ ،او ان یرسل رسولا الیه
􀀀
ما کان لبشران یکلمه ه »: اما وجه اوّل که جایز نیست زیرا تقدیرش اینطور میشود
شایسته نیست که خدا با او سخن بگوید،یا آنکه پیامبري بسوي او بفرستد.
از دو حال خالی نیست:یا آنکه منظور آنست که او یرسله رسولا یعنی:خدا او را بعنوان « او یرسل رسولا » و بنا بر این وجه
پیامبري بفرستد،یا آنکه منظور آنست که او یرسل الیه رسولا یعنی:خدا پیامبري را بسوي او بفرستد و این دو تقدیر هر دو فاسد
است،زیرا میبینیم که بسیاري از افراد بشر به عنوان پیامبري فرستاده شده اند،و بسوي بسیاري از انسانها نیز پیامبرانی فرستاده
شده است.
حال که معناي جمله از این دو صورت بیرون نبود،و هر دو معنا هم
ص : 169
غلط بود،معلوم شد که وجه اوّل درست نیست،و جمله بر چیز دیگري عطف شده است.
بنا بر این،تقدیر صحیح که معنا بر طبق آن درست است همان تقدیر خلیل است که گفته:یرسل را حمل میکنیم بر ان یوحی که
.« اللّ الا ان یوحی وحیا او یرسل رسولا فیوحی
􀀀
ما کان لبشر ان یکلمه ه »: وحیا بر آن دلالت میکند،پس تقدیر چنین خواهد بود
دو ترکیب جایز است: « الا وحیا » و در جملۀ
-1 آنکه استثناء منقطع باشد.
-2 آنکه حال باشد.
اگر آن را استثناء منقطع گرفتی در کلام چیزي که متعلّق من باشد نداریم زیرا ما قبل حرف استثناء نمیتواند در ما بعد آن عمل
کند ،زیرا حرف استثناء در معنی حرف نفی است،بدلیل آنکه هر گاه بگوئیم:قام القوم الا زیدا بمعنی قام القوم لا زیدا خواهد
بود،و همانگونه که ما قبل حرف نفی در ما بعدش نمیتواند عمل کند.
همچنین در صورتی که حرف استثناء بمعنی نفی باشد اگر ما قبلش کلام تا می بود نمیتواند در ما بعدش عمل کند،و نیز جایز
همانگونه که ما بعد حرف نفی نمیتواند در ما قبلش عمل کند. « ما انا الخبز الا آکل » نیست ما بعد الاّ در ما قبلش عمل کند مثل
بما قبل الاّ متصل نمیشود،و نیز از جهت دیگري هم ممتنع است که این جار و مجرور متصل بما « او من وراء حجاب » بنا بر این
صلۀ وحی است که به معنی « من وراء حجاب » قبل الاّ باشد،و آن جهت عبارتست از اینکه
ص : 170
زیرا میان صله و موصول با چیزي فاصله شده « او یرسل » میباشد،وقتی چنین شد نمیتوان حرف جر را متعلّق گرفت به « ان یوحی »
است که اجنبی است،زیرا معطوف بر صله داخل در جمله است،هر گاه انسان چیزي را عطف کند بر چیزي که داخل در صله
نیست،بوسیلۀ اجنبی میان صله و موصول و موصول فاصله انداخته است؟ بنا بر همین اشکال نمیتوانیم جار را نیز عطف
بگیریم،ولی بهر حال بایستی جار و مجرور بچیزي تعلّق و اتصال پیدا کند،حال که « اللّ
􀀀
ما کان لبشر ان یکلمه ه » از جملۀ « یکلمه » بر
پیش از جار تقدیر میگیریم،و این جار و مجرور « یکلم » در لفظ چیزي که صلاحیت متعلق شدن را داشته باشد وجود ندارد،فعلی
را متعلّق میگیریم به این فعل که در معنی مراد است،و یکلمه موجود در لفظ بر آن دلالت مینماید،و بسیار میشود که چیزهایی
از صله و متعلّق حذف میشود بخاطر آنکه در لفظ بر آن دلالت شده است،و در این مورد جار و مجرور ما عطف شده اند بر
اللّ الا ان یوحی
􀀀
ما کان لبشران یکلمه ه »: فعلی که در تقدیر صلۀ آن موصوله میباشد که یوحی است،و تقدیر چنین خواهد بود
وجود « یکلمه » و در این تقدیر یکلم حذف شده است،زیرا در جمله و لو خارج از صله چیزي « الیه او یکلمه من وراء حجاب
داشته است که بر آن دلالت کند،و وجود همین قرینه مجوز و محسن حذف متعلّق است.
و از این قبیل است که میبینیم ما قبل حرف استفهام نیز مانند ما قبل صله است،در اینکه ما بعد حرف استفهام در ما قبلش عمل
نمیکند.
1)و تقدیرش چنین ) « آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ » و در قرآن آمده است
ص : 171
. 1) یونس 10 -آیۀ 91 -1
که در اینگونه موارد چون فعل در عبارت آمده است تقدیر گرفته میشود. « الآن آمنت و قد عصیت قبل »: است
بر فعل خارج از صله عطف گردد،زیرا در این صورت میان صله و موصول « او من وراء حجاب » در مورد بحث جایز نیست که
1)فاصله ) « إِلاّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ
􀀀
» : بوسیلۀ اجنبی فاصله خواهد شد،همانگونه که در آیۀ
که بوسیله او عطف شده است بر چیزي که در صله است در حالی که بین « اللّ بِهِ
􀀀
أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ هِ » : شده و سپس فرموده است
« فَإِنَّهُ رِجْسٌ » فاصله گردیده است زیرا فاصله در این این آیه با فاصلۀ آنجا فرق دارد-چون « فَإِنَّهُ رِجْسٌ » صله و موصول جملۀ
جملۀ معترضه اي است که در حکم تأکید و توضیح صله است،و بمنزلۀ صفت است زیرا که صفت بیان کننده و تخصیص
دهنده میباشد.
« ا،وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ 􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ بِمِثْلِه 􀀀 اتِ جَ 􀀀 وَ الَّذِینَ کَسَ بُوا السَّیِّئ » و نظیر این آیه است در فاصله شدن بین متعلّق و متعلّق آیۀ شریفۀ
با وجود این فاصله بر کسبوا عطف شده است،و مجوّز « وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ » ا فاصله شده است در حالی که 􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ بِمِثْلِه 􀀀 2)که جَ )
از صله بیگانه نبوده بلکه مؤکد صله میباشد. « ا􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ بِمِثْلِه 􀀀 جَ» این عطف با وجود فاصله آنست که
متعلّق است « من وراء حجاب » گفته است یرسل را حال دانسته زیرا جار و مجرور در « او یرسل رسولا » امّا کسی که رفع داده و
طبق این تقدیر مصدري « الا وحیا »: بمحذوف،و در ظرف ذکري از ذا الحال آمده است،بنا بر این جملۀ
ص : 172
. 1) انعام 6-آیۀ 145 -1
. 2) سورة یونس 10 -آیۀ 27 -2
حرف جر من و مجرورش در موضع حال « جئت رکضا و اتیت عدوا »: است که بجاي حال واقع شده است مانند آنکه بگویی
بنا بر قول کسی که « او من وراء حجاب » و معنی « النّ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً
اس 􀀀 وَ یُکَلِّمُ » بعد از « الصّ
الِحِین 􀀀 وَ مِنَ » است مانند جمله
یعنی:سخن خداوند شنیده میشود و « یکلمهم غیر مجاهر بکلامه »: کلام را استثناء منقطع یا حال گرفته است چنین خواهد شد
به « خداوند طوري سخن میگوید که دیده نمیشود آن گونه که سایر سخن گویان دیده میشوند،و حجاب در من وراء حجاب
این معنی که حجابی باشد تا محلّی را که از محلّی جدا نماید نیست،زیرا این معنی دلالت بر محدودیت محجوب میکند.
و هر کس یرسل را رفع دهد در محل نصب است بنا بر حالیت،و باین معنی است که این سخن او است نسبت به
آنان،همانگونه که گویند:
.« تحیتک الضرب و عقابک السیف »
معنی آیات:
آن گاه خداوند از بزرگترین نعمتها که نبوّت است یاد کرده میفرماید:
اللّ )
􀀀
کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ هُ 􀀀 ا 􀀀 (وَ م
یعنی هیچ بشري را نرسد که خداوند با او هم سخن شود.
إِلاّ وَحْیاً)
􀀀
)
مگر آنکه بر او وحی فرستد،آن سان که بر سینۀ داود پیامبر وحی فرستاد و زبور را نوشت.
جابٍ) 􀀀 اءِ حِ 􀀀 (أَوْ مِنْ وَر
یا آنکه با پوششی با او سخن گوید آن سان که با موسی(ع)سخن گفت.
(أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا)
مجاهد گوید:یا رسولی میفرستد که جبرئیل باشد،و بسوي حضرت محمد فرستاده شده است.
ص : 173
و بعضی گفته اند یعنی:هیچ بشري را نرسد که خداوند با او تکلّم کند مگر آن گونه که با بندگانش تکلم میکند از فرمان
بطاعت و نهی از معصیتش و هشدار دادن آنان بر این امر با خطور در خاطره یا خواب دیدن و مانند آن که بصورت وحی
است،و این را وحی نامیده است براي آنکه وحی در لغت بجاي اشاره و یاد آوري چیزي است بدون آنکه با لفظ نسبت به آن
تصریح گردد،یا از پشت پرده و آن عبارتست از آنکه این سخنان را از تمامی بندگانش پنهان کند مگر افرادي که میخواهد با
آنان سخن بگوید،مانند تکلم خداوند با حضرت موسی(ع)که از همه پنهان بود و تنها حضرت موسی (ع)می شنید،ولی در
مرتبه دوّم خداوند سخنان خود را از تمامی مردم پنهان ساخت مگر از موسی(ع)و آن هفتاد نفري که با او بودند.
و نیز گفته میشود که خداوند آن محلّی را که سخنان خود را در آن آفریده است بر آنان پنهان کرده است،بطوري که
نمیدانستند از کجا این سخنان را می شنوند،زیرا سخن عرضی است که جز در یک جسم در خارج نمیتواند قوام یابد.
اراده فرموده است که خداوند در پس پرده اي قرار میگرفته و از پشت آن « جابٍ 􀀀 اءِ حِ 􀀀 مِنْ وَر » البته نمیتوان گفت:که خداوند از
. « أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا » پرده با بندگانش سخن میگفته است،زیرا حجاب و پرده جز در مورد اجسام محدود معنی ندارد،و منظور از
شاءُ) 􀀀 ا یَ 􀀀 (فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ م
آنست که فرشتگان خود را با کتابها و سخنانش بسوي پیامبران میفرستد تا از طرف حضرتش آنها را به بندگانش برسانند و
این نیز نوعی کلام است که خداوند بوسیلۀ آن با بندگانش تکلم میفرماید
ص : 174
و بدون آنکه مستقیما با آنان سخنانی بگوید آنان را امر و نهی میکند،و این معنی براي وحی بر خلاف آن معنی اوّلی است که
براي آیه بیان شده است،زیرا معنی اوّلی آگاهی خاطره بود و در آن گفتار صراحتی نیست این معنی از علی و جبائی بود.
زجاج میگوید:معنی این آیه اینست که سخن خدا براي بشر یا بوسیله الهام است،که مطالبی را به آنان الهام میفرماید،یا بوسیله
اداي کلماتی است از پس پرده،همانگونه که با حضرت موسی(ع)تکلم فرمود،یا بوسیله رسالت فرشته اي است که بسوي آنان
می آید،و به شخصی که مأموریت و رسالت برایش دارد بفرمان خدا آنچه را که خدا خواسته است بر او وحی میکند.
(إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ)
که او بزرگتر از آنست که با چشم سر دیده شود، و در تمامی کارهایشان حکیم است.
ا)􀀀 ا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِن 􀀀 ذلِکَ أَوْحَیْن 􀀀 (وَ کَ
یعنی:همانگونه که به پیامبران پیش از تو وحی نمودیم،بر تو نیز وحی کردیم،و بفرمان خود قرآن را که روح بخش و
حیاتبخش است بر تو وحی نمودیم،و این معنی از قتاده و جبائی و دیگران نقل شده است.
روح القدس است. « ا􀀀 رُوحاً مِنْ أَمْرِن » سدي گوید:منظور از
و از حضرت باقر و حضرت صادق(ع)روایت شده است که(منظور از این روح فرشته اي است که از جبرئیل و میکائیل بزرگتر
.( است که همراه رسول خدا(ص)بوده است،و پس از رسول خدا(ص)این فرشته به آسمان بالا نرفته،و همراه ما نیز هست ( 1
ص : 175
. 1) اصول کافی مترجم مصطفوي جلد 2 صفحۀ 18 حدیث 2 -1
مانُ) 􀀀 ابُ وَ لَا الْإِی 􀀀 ا کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِت 􀀀 (م
یعنی:اي محمّد پیش از وحی نمیدانستی کتاب چیست؟ایمان کدامست،نه از شرایع و احکام دین خبر داشتی و نه از معالم
ایمان.
و بعضی گفته اند یعنی:پیش از آمدن وحی اهل ایمان را نمیشناختی و نمیدانستی چه کسی بکتاب و رسالت ایمان خواهد
آورد و چه کسی ایمان نخواهد آورد،و این مورد از باب حذف مضاف است.
اهُ نُوراً) 􀀀 کِنْ جَعَلْن 􀀀 (وَ ل
یعنی:و لکن این روح را که قرآن است نوري قرار دادیم،زیرا در آن معالم دین وجود دارد،و این معنی از سدي نقل شده
است.
از ابن عبّاس نقل شده است یعنی:ایمان را نوري قرار داده ایم، زیرا ایمان راه نجات است.
ا)􀀀 ادِن 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 (نَهْدِي بِهِ مَنْ نَ
یعنی:هر کدام از بندگان خود را که بخواهیم بوسیلۀ قرآن بسوي بهشت هدایت میکنیم.
راطٍ مُسْتَقِیمٍ) 􀀀 ی صِ 􀀀 (وَ إِنَّکَ لَتَهْدِي إِل
یعنی:تو مردم را ارشاد میکنی و دعوت می نمایی بسوي راهی که بحق میرساند،و این راه عبارتست از ایمان آن گاه این راه را
تفسیر کرده میفرماید:
ا فِی الْأَرْضِ) 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 اللّ الَّذِي لَهُ م
􀀀
راطِ هِ 􀀀 (صِ
راه خداوند که مالک موجودات آسمانی و زمینی است که هم آنان را آفریده و هم مالک آنان است.
اللّ تَصِیرُ الْأُمُورُ)
􀀀
لا إِلَی هِ 􀀀 (أَ
یعنی:بهوش باشید که در روز قیامت کارها و تدبیر امور بدست خداوند است،و در آن روز کسی جز او مالک نیست.
ص : 176
سور